loading...
ایران آناهیتا سایت تاریخی فرهنگی
Gunner بازدید : 403 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)

بادگيرهايي که به شکلي زيبا و هنرمندانه بر بام خانه هاي يزد جا خوش کرده اند و اگرچه در برخي ديگر از شهرهاي فلات مرکزي ايران مانند کرمان، بندرعباس و … نيز مي توان بادگيرهاي زيباي پشت بام ها را مشاهده کرد اما شهر يزد به عنوان يک شهرتاريخي و داراي بافت سنتي زيبا داراي بيشترين بادگير در ايران است..

بادگيرها برج‌هايي هستند که براي تهويه بر بام خانه‌ها ساخته مي‌شود. بادگير را همچنين بالاي آب انبارها و دهانهٔ معدن‌ها براي تهويه مي‌سازند..

در خانه‌ها هواي خنک از بادگير، که نوع ابتدايي تهويهٔ مطبوع به شمار مي‌رود، به اتاق‌هاي طبقهٔ همکف يا زيرزمين‌ها فرستاده مي‌شود. بادگير از عناصر و سمبل‌هاي معماري ايراني هستند ولي امروزه در بسياري از کشورهاي خاورميانه استفاده مي شوند..

بادگير معمولاً چهارگوش است و در ديوارهاي چهارگانهٔ آن چند سوراخ تعبيه شده‌است. درون بادگير با تيغه‌ها و جدارهايي که از خشت يا چوب و خشت ساخته شده‌است، به چند بخش تقسيم مي‌شود..

سيستم کاري بادگيرها به اين نحو است که هواي جاري بيرون از خانه را به داخل خود مي‌کشند و با تشت‌هاي آبي که درون آن‌ها تعبيه شده، هوا را خنک و سبک مي‌کنند و به داخل خانه هدايت مي‌کنند. بادگير اعظم بازار بزرگ کرمان، بادگير دولت آباد يزد، بادگير چپقي سيرجان و بادگيرهاي بندرعباس، لارستان، قشم و سيستان از ديدني‌ترين بادگيرهاي ايران هستند.

بادگير از مظاهر و سمبلهاي تمدن ايراني است اما دقيقا معلوم نيست اولين بادگير در کدام شهر ايران ساخته شده ولي سفرنامه نويسان قرون وسطي بيشتر از بادگيرهاي شهرهاي کويري و گرم و خشک مانند يزد و گناباد و طبس، کرمان، بم و زاهدان نام برده‌اند کاريز و بادگير و خانه‌هاي گنبدي بدون ترديد از نمادهاي تمدن ايراني است.

شهر تاريخي يزد به شهر بادگيرها معروف است و به تحقيق، نسبت به ساير شهرهاي مرکزي ايران داراي بيشترين تعداد بادگير است. در اين شهر، مرتفع‌ترين بادگير جهان يعني بادگير باغ دولت آباد به ارتفاع ۳۳ متر وجود دارد. بادگيرهاي شهر کرمان و کاشان ،زابل و بندر لافت در هرمزگان نيز از بادگيرهاي ديدني ايران محسوب مي‌شوند..

بادگيرها قدمتي به اندازه تاريخ دارند و از صد ها سال پيش هر زماني که خانه اي در فلات مرکزي ايران مانند يزد، کرمان، زاهدان، بندرعباس و … ساخته شده است به طور حتم بر پشت بام اين خانه ها نيز بادگير ساخته شده است.


بن مایه:

chtn.ir

Gunner بازدید : 306 سه شنبه 06 اسفند 1392 نظرات (0)
آن زمان كه بيماري‌هاي واگيردار گريبان مردمان زيادي را در گوشه و كنار جهان مي‌گرفت، در ايران باستان، بر اساس شواهد موجود، هيچ بيماري واگيرداري شيوع نيافت.
در مطالعه ايران باستان، يكي از مواردي كه همواره براي پژوهندگان شگفتي آفرين بوده، سطح بالاي رعايت بهداشت در ميان ايرانيان باستان است كه ريشه در اعتقادات آنان داشته است. ايرانيان احترام ويژه‌اي براي آخشيج يا چهار عنصر (آب، باد، خاك و آتش) قائل بودند و معتقد بودند نبايد اين عناصر را آلوده كرد. به خصوص آب و آتش از چندان قداستي برخوردار بودند كه آلودن آنها جزو بزرگترين گناهان شمرده مي‌شد.
امروزه، با آگاهي از انتقال آلودگي‌ها و بيماري‌ها از طريق آب جاري اهميت پاكيزه نگهداشتن آب را بهتر درك مي‌كنيم.
هرودوت مي‌نويسد: «ايرانيان در ميان آب ادرار نمي‌كنند، در آب تف نمي‌اندازند، در آن دست نمي‌شويند و متحمل هم نمي‌شوند كه ديگري آن را به كثافاتي آلوده كند، احترامات بسياري براي آب منظور مي‌دارند.» (كتاب اول، بند 138).
«استرابون»، جغرافي‌دان يوناني، ‌نيز مي‌نويسد: «ايرانيان در آب جاري استحمام نمي‌كنند، در آن لاشه و مردار نمي‌اندازند، عموما آنچه ناپاك است در آن نمي‌ريزند

Gunner بازدید : 398 پنجشنبه 12 دی 1392 نظرات (1)
. به بالین رودابه شد زال زر         پر از آب رخسار و خسته جگر
همان پر سیمرغش آمد به یاد         بخندید و سیندخت را مژده داد
یکی مجمر آورد و آتش فروخت         وزآن پر سیمرغ لختی بسوخت
هم اندر زمان تیره گون شد هوا         پدید آمد آن مرغ فرمانروا
چو ابری که بارانش مرجان بود         چه مرجان که آرایش جان بود
ستودش فراوان و بردش نماز         بر او کرد زال آفرین دراز
چنین گفت با زال سیمرغ کاین غم چراست         به چشم هژبر اندرون نم چراست
...         ...
بیاور یکی خنجر آبگون         یکی مرد بینا دل پرفسون
نخستین به می ماه را مست کن         ز دل بیم و اندیشه را پست کن
تو منگر که بینا دل افسون کند         به صندوق تا شیر بیرون کند
بکافد تهی گاه سرو سهی         نباشد مراو را ز درد آگهی
وزو بچهٔ شیر بیرون کشد         همه پهلوی ماه در خون کشد
وز آن پس بدوزد آن کجا کرد چاک         ز دل دور کن ترس و تیمار و باک
گیاهی که گویم ابا شیر و مُشک         بکوب و بکن هر سه در سایه خشک

--------------------------

عمل سزارین
سزارین، رُستَم‌زایی یا رُستَمینه یک نوع زایمان غیرطبیعی است که در آن نوزاد با ایجاد برشی در دیواره شکم و رحم مادر خارج می‌گردد. در شرایط ویژه‌ای که زن باردار به دلایل پزشکی توانایی یک زایمان طبیعی را نداشته باشد از روش سزارین که نوعی عمل جراحی است استفاده می‌شود تا زایمان میسر گردد.

از آنجا که زایمان به صورت سزارین با درد کمتری برای زن باردار همراه است، این گونه زایمان بسیار شایع شده و تعداد زیادی از زنان باردار مایل به استفاده از این روش هستند. اگر چه سازمان بهداشت جهانی توصیه می‌کند که حداکثر ۱۵ درصد از تولدها به روش سزارین انجام شوند، اما شیوع عمل سزارین در بسیاری کشورها بیش از این مقدار است، چنان که حدود ۳۰ درصد از تولدها در آمریکا و ۴۶ درصد تولدها در چین به روش سزارین انجام می‌گیرد در ایران نیز گرایش زیادی به تولد نوزاد به روش سزارین وجود دارد.

در این زمینه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما وجود داستانی در شاهنامهٔ فردوسی مشخص می‌سازد که این شیوهٔ زایمان در ایران قدمتی هزاران ساله دارد. در شاهنامهٔ فردوسی، هنگامی که رودابه، همسر زال و مادر رستم قصد زایمان و به دنیا آوردن رستم را دارد به علت درشتی هیکل رستم با مشکل مواجه شده و درد بسیاری را متحمل می‌شود. زال برای حل این مشکل و نجات جان همسر و فرزندش از سیمرغ کمک می‌خواهد و این پرندهٔ افسانه‌ای روشی که امروز به سزارین شهرت دارد را به زال آموزش می‌دهد.

در فرهنگ ایران این عمل نخستین بار برای زایش رستم انجام شده و ریشهٔ نام «رستم‌زایی» یا «رستمانه» از آن داستان است.

در اروپا مشابه این روایت برای تولد سزار نقل می‌شود و ریشهٔ نام سزارین نیز از آن است.در این زمینه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما وجود داستانی در شاهنامهٔ فردوسی مشخص می‌سازد که این شیوهٔ زایمان در ایران قدمتی هزاران ساله دارد. در شاهنامهٔ فردوسی، هنگامی که رودابه، همسر زال و مادر رستم قصد زایمان و به دنیا آوردن رستم را دارد به علت درشتی هیکل رستم با مشکل مواجه شده و درد بسیاری را متحمل می‌شود. زال برای حل این مشکل و نجات جان همسر و فرزندش از سیمرغ کمک می‌خواهد و این پرندهٔ افسانه‌ای روشی که امروز به سزارین شهرت دارد را به زال آموزش می‌دهد.

در فرهنگ ایران این عمل نخستین بار برای زایش رستم انجام شده و ریشهٔ نام «رستم‌زایی» یا «رستمانه» از آن داستان است.

در اروپا مشابه این روایت برای تولد سزار نقل می‌شود و ریشهٔ نام سزارین نیز از آن است.

Gunner بازدید : 346 چهارشنبه 04 دی 1392 نظرات (0)
در قرن اخیر یک پوست پاره درنواحی سلیمانیه به خط پهلوی که متن به زبان هورامی بسیار نزدیک است بدست آمده است که درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است.

این اشعار براین دلالت دارد که کردها و بویژه هورامیها درآغاز اسلام آیین زردشتی داشته اند و اهورامزدا را پرستش نموده اند.

در این اشعار حمله اعراب را به خاک کردستان به تصویر می کشد که شهرها و روستاها را تا نواحی شهر زور ویران می کنند.
متن اشعار:

هورمزگان رمان آتران کژان ……. هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور ……. گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا میرد …… آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس …… بزیکانیکا هورمزد هیوجکس

معنی اشعار چنین است:

1.(هرمزگان) معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است ودرزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود. و مسجد معرب مزگد یا مزگت است که از مزدگه آمده یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد و محتاجین به هرمزد است) .
2.عرب ستمکار دهات وشهرها را تا شهرزور خاپور و ویران نمودند.
3.زنان ودختران را به اسیری گرفتند و دلیران به خون خود غلطیدند.
4.روش و آیین زردشت بیکس ماند و هرمزد به هیچ کس رحم نکرد.

این شعر که بر روی پوست آهو نوشته شده است در موزه ی سلیمانیه کردستان عراق نگهداری می شود.

Gunner بازدید : 393 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)
در اين نوشتار تنها به گوشه‌اي از واژه‌هاي پارسي و معرب (فارسیِِ عربي شده = تازيسته) که پروردگار يکتا در قرآن کريم آورده ‌است، اشاره مي‌کنم. لازم به يادآوري است واژگان بسياري از زبان پارسي به زبان تازي راه يافته است که بررسي آن‌ها چندین سال پژوهش مي‌خواهد. (ب.گ = برگرفته از)
۱- استبرق: (برگرفته از استبره، استبرک) ديباي حرير، ديباج (کهف/29)

2- سجيل: سنگ ‌و گل (هود/84)

۳- کورت: (ب.گ از کور) غروب، غورت، غروب کند (تکوير/1)

4- مقاليد: (ب.گ از کلید) کليدها، مفاتيح (زمر/63)

5- اباريق: (ب.گ از آبرگ، آبربز) کوزه‌ها، ظروف سفالي دسته‌دار و با لوله براي آب يا شراب (واقعه/17،18)

۶- بيَع: کليساهاي ترسايان (حج/41)

۷- تنور: تنور (هود/42 و مومنون/27)

8- جهنم(ب.گ از جهنام) دوزخ ( بينه/5- اين واژه59 بار در قرآن به‌کار رفته است)

9- دينار: (ب.گ از دنار) پول زر (آل عمران/68)

10- سرادق: (ب.گ از سراپردک) سراپرده، دهليز (کهف/28)

11- روم: (ب.گ از اروم، هروم) نام سرزميني که روميان بر آن حکومت مي‌کردند (روم/1)

12- سجل: کتاب (انبياء/104)

13- ن: (ب.گ از انون) هرچه خواهي انجام ده (قلم/1)

14- مرجان: (ب.گ از مورواریت، مارگریت) مرواريد (رحمن/22،58)

۱۵- رس: چاه، رود ارس (ق/11 و فرقان/38)

16- زنجبيل: (ب.گ از سنگبیر) گياهي‌ست خوش‌بو (دهر/17)

17- سجين: (ب.گ از سنگ و گل) دائم، ثابت، سخت و نام چاهي در جهنم (مطففين/7،8،9)

18- سَقَر: جهنم، دوزخ (مدثر/26،27)

۱۹- سلسبيل: نرم، روان، ميِ خوش‌گوار، آب گوارا و نام چشمه‌اي‌ست در بهشت (دهر/18)

۲۰- ورده: (ب.گ از وارتا) گل، گل سرخ (رحمن/37)

21- سندس: (ب.گ از سندوس) ابريشم، زربفت، ديبا، حرير نازک و لطيف (دخان/53)

22- قرطاس: کاغذ (انعام/7)

23- اقفال: (ب.گ از کوپال) کليدها، جمع قفل (محمد/26)

24- کافور: (ب.گ از کاپور) گياهي خوش‌بو (دهر/5)

25- کنز: (ب.گ از گنز) گنج (کهف/81- نه بار تکرار شده است)

26- مجوس: (ب.گ از ماگوش، مگو) گبران، زرتشتی (حج/81)

27- ياقوت: (ب.گ از ياکند) نوعي سنگ قيمتي است. (رحمن/58)

28- مسک: مشک (مطففين/26)

29- هود: قوم هود (شعراء/124)

30- يهود: (ب.گ از یهوت) جهودان (بقره/107)

31- صلوات: کنشت و کنيسه (حج/41) 1

32- فردوس: (ب.گ از پارادیز) پرديس،بهشت، بستان (کهف/107 – مومنون/11)

33- جناح: (ب.گ از گناه) عمل زشت، معصيت (بقره/158 – 25 بار تکرار)

34- زمهرير: (ب.گ از زم، زمستان) شدت سرماي سخت، جاي بسيار سرد (انسان/13)

35- فيل: پيل (فيل/1)

36- کاس: جام، ظرفي که در آن نوشيده شود، کاسه ( صافات/45 – 6بار)

37- زُور: قوه، نيرو، عقل، راي، شرک، لذت، زور (حج/30 – 4بار)

38- شُواظ: زبانه آتش، شعله، حرارت، درحال ذوب شدن (رحمان/35)

39- اُسوَه: (ب.گ از آسا) مقتدا، پيشوا، آنچه کسي را با آن تسلي دهند (ممتحنه/6 و 4)

40- عبقري: (ب.گ از آبکار) جاي نيکو، درخشان، بزرگ قوم، فرش زيبا، لباس فاخر (رحمان/76)

41- زبانيه: (ب.گ از زبانه) نگهبانان دوزخ، دوزخبان، زبانه کشيدن شعله هاي آتش (علق/18)

42- ابد: (ب.گ از اپت) جاودان (نسا/57 – 28 بار)

43- قمطرير: شديد، سخت، دشوار (انسان/10)

44- نجس: ناپاک، پليد (توبه/28)

45- برزخ: (ب.گ از برزاخو) مانع وحايل بين دو چيز (مومنون/100 و رحمن/20)

46- تَبَت: (ب گ از تفتو) نابودشده، قطع شده، تب و تاب يافته (لهب/1)

47- سخط: خشم گرفتن برکسي، غضب (مائده/80) 2

48- يس: (ب.گ از يسنا) ياسين، يسنا، نیایش (يس/1)

49- کتاب: (ب.گ کتا) نوشته (بقره/2 – بيش از 200 بار تکرار)

50- صراط: (ب.گ از سرات) راه، روش (فاتحه/6 – 45 بار تکرار) 3

51- جند: (ب.گ از گند) لشکر، سپاه، ارتش (یس/28 – 29 بار تکرار) 4

۵۲- بیض: (ب.گ از بیج، ویج) تخم، تخم مرغ (صافات/49) 5

53- ارائک: (جمع اریکه ب.گ از اورند) اورنگ (کهف/31 – 5 بار تکرار)

54- برهان: (ب.گ از پروهان) دلیل (نسا/174 – 8 بار تکرار)

55- رزق: روزی (بقره/22 – بیش از 100 بار تکرار)

56- روضه: (ب.گ از رود) باغ بهشت (روم/15 – 2 بار تکرار)

57- زرآبی: (ب.گ از زربفت) فرش (غاشیه/16)

58- سراب: سرآب (نور/39 – 2 بار تکرار)

59- سرابیل: (جمع سربال ب.گ از سربال) شلوار، پوشش (نحل/81 – 2 بار تکرار)

60- سرمد: (ب.گ از سرآمد) پاینده، جاودان (قصص/71 – 2 بار تکرار)

61- شی‌ء: (ب.گ از چی) چیز (بقره/20 – نزدیک به 300 بار تکرار)

62- صلیب: (ب.گ از چلیپا) نشانه مسیحیان (نسا/157 – 6 بار تکرار)

63- صهر: (ب.گ از شوهر) ازدواج، خویشاوندی سببی (فرقان/54)

64- ضنک: (ب.گ تنگ) تنگ، باریک (طه/124)

65- عفریت: (ب.گ از آفرید) پری، جن (نمل/39)

66- قسوره: (ب.گ از کشورز) شیر درنده (مدثر/51)

67- نمارق: (ب.گ نَمر، نرماک) نرم، بالش (غاشیه/15)

68- هاروت: (ب.گ از هئوورتات) خرداد، از فرشتگان خداوند (بقره/102)

69- ماروت: (ب.گ از امرتات) مرداد، از فرشتگان خداوند (بقره/102)

70- ورق: برگ (اعراف/22 – 4 بار تکرار)

71- وزیر: (ب.گ از ویچی) وزیر، دستیار (طه/29 – 2 بار تکرار) 6

72- سراج: (ب.گ از چراغ) روشنایی (فرقان/61 - 4 بار تکرار)

73- سرد: (ب.گ از زرد) زره (سبا/11)

74- مرصوص: (از ریشه رصاص، ب.گ ارچیچ، ارزیر) آهنین (صف/4)

75- صور: (ب.گ از سور) شیپور (انعام/73 – 10 بار تکرار)

76- مسجد: (ب.گ از مزگت) مزداکده، نیایش‌گاه (کهف/21 – 28 بار تکرار)

77- محراب: (ب.گ از مهرآوه) جایگاه نیایش و جنگ با اهریمن (آل عمران/37 – 5 بار تکرار)

78- طری: (ب.گ از تر) تر و تازه (نحل/14 – 2 بار تکرار)

79 – عرش: (ب.گ از ارش) تخت (اعراف / 54)

80- سنبل: (بقره/261 – 5 بار تکرار) 7

81- جزیه: (ب.گ از گزیت) مالیاتی که نامسلمانان ساکن در سرزمین‌های اسلامی باید بپردازند. (توبه/29)

82- حور: (ب.گ از هور) خور، خورشید، زیبا (واقعه/56) 8

و...
وجود این کلمات به تنهایی نشان دهنده نفوذ گسترده زبان و فرهنگ ایرانیان در جهان آن روز است.

پایه‌های نگاشته:
1- سیوطی اندلسی، جلال‌الدین محمد (1362) ریشه‌یابی واژه‌ها در قرآن، برگردان: محمدجعفر اسلامی، تهران: شرکت سهامی انتشار.
2- آربری، آرتور جفر (1382) واژه‌هاي دخيل در قرآن مجيد، برگردان: فریدون بدره‌ای، تهران: انتشارات توس.
3- نوبخت، حبیب اله (1334) ديوان دين در تفسير قرآن مبين، تهران: تابش.
4- فیروزنیا، علی‌اصغر (1386) ریشه واژه جنباشی، تهران: ماهنامه حافظ، شماره 34، مهر 1386.
5- فره‌وشی، بهرام (1368) ایرانویچ، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
6- خرمشاهی، بهاءالدین (1374) ترجمه قرآن کریم، تهران: اتشارات نیلوفر.
7- یزدان‌پرست، حمید (1389) یاران ایرانی پیامبر (ص)، تهران: اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 279 – 280، آذر ودی 89.
8- آذرنوش، آذرتاش (1348) واژه‌های فارسی در قرآن و تفسیر البیان شیخ طوسی، یادنامه شیخ طوسی، به‌کوشش محمدمهدی واعظ‌زاده خراسانی، مشهد: دانشکده الهیات


http://kohandiara2500.blogfa.com


Gordafarid بازدید : 648 پنجشنبه 27 تیر 1392 نظرات (0)

يادمان‌هاي ثبت ميراثي‌مان را يا از سياهه‌ي ميراث بيرون آورده و ويران مي‌كنند يا در اثر بي‌توجهي سازمان ميراث خودبه‌خود ويران مي‌شود. پس از خانه‌ي دايي جان ناپلئون، كبوترخانه‌ي مكعبي ايران، پنگ‌خانه‌ي اصفهان، خانه‌ي تاريخي «دارويي‌ها»، پل محمدحسن خان بابل، سراي عجم اهواز و... اكنون«هتل آبعلی»‌، نخستین ساختمان بتنی ایران که در سال 82 در سياهه‌ي آثار ملی ثبت شد هم اکنون در وضعیت نامناسبی به سر برده و در آستانه ويراني قرار دارد.
پروژه‌ي ساخت هتل آبعلی و پيرامون آن که نخستين اقامتگاه با ویژگی مهندسی و باغ‌سازی در ایران است، سال 1316 آغاز شد. این هتل محل برگزاری مراسم ازدواج رضاخان و همسرش عصمت بوده و محمدرضا پهلوی هم در زمان ترور حسنعلی منصور به این هتل پناه آورده است.
معماری این هتل را از ١٣١٤ تا ١٣١٦، یک روسی به نام «منگنه» و دو آلمانی به نام‌های «اندرینگ» و« ژرژ» انجام دادند.
هتل 77 ساله‌ي آبعلی به شوند(: دلیل) ديرينگي تاریخی و تزیینات زیبای گچبری و نقش گل و بوته، تزیینات سقف با قاب‌های بیضی شکل و گچبری‌های سفید در گوشه‌ها و نقش‌های بی‌مانند، قالب‌های تزیینی استفاده شده در سرستون‌ها از نوع کرنتی و زیبایی‌های بسیار دیگر به شماره 9482 در سياهه‌ي آثار ملی سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت.
از آن‌جا كه شهر آبعلی در بین شهرهای گردشگری کشور از درجه اهمیت بالایی قرار دارد اگر هتل آبعلي، تنها سازه بتنی كشور بهسازي(:مرمت) نشود، روزبه روز به ويراني نزديك‌تر شده و اين رويداد ضربه‌اي سخت به پيكره‌ي ميراث فرهنگي سرزمين‌مان خواهد زد. 

برگرفته از امرداد

Gunner بازدید : 340 دوشنبه 10 تیر 1392 نظرات (0)

پیشینه دانش دریانوردی در ایران
-کهن ترین سند دریانوردی ایرانیان مهری است که ریشه فرهنگی آن به 6 هزارسال پیش از میلاد برمی گردد و در چغامیش دزفول به دست آمده است این مهرگلین یک کشتی را نشان می دهد که درآن یک سردار پیروز ایرانی ,بازگشته از جنگ,نشسته و اسیران زانو زده دربرابر او دیده می شوند.دراین مهر یک گاونر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می شود.
-مهندسان آب ایرانی درجهان سرآمد بودند.مسعودی رویدادنگار ایرانی ازبسیاری ازپدیده های آبی سرزمین ایران سخن رانده است.ناصرخسرو درسفرنامه اش گزارش دقیقی از فانوس های دریایی دریای پارس داده است که نمایانگر دانش آب شناسی و دریانوردی ایرانیان است. ابوریحان بیرونی درباره کم و زیاد شدن آب رودخانه ها و کاریزها در کتاب آثارالباقیه سخن می گوید. پورسینا در طبیعیات درباره جزر و مد دریاها و اثر ماه برآن نوشته است.ابوحاتم اسماعیل اسفرازی خراسانی که برای نخستین بار درجهان پدیده های جوی و هواشناسی را درکتاب خود به نام آثارعلوی گردآوری کرده است.محمدبن حسین کرجی ریاضی دان و مهندس بزرگ, دیدگاههای جالبی درباره آب شناسی و روش ها و قواعد مربوط به تشخیص آب های زیرزمینی دارد.
-بزرگ پسر شهریار,ناخدا و دریانورد ایرانی سده 4 ه.ق از مردم رامهرمز خوزستان,دریانوردی برجسته بود که آبهای اقیانوس هند,دریای چین و کرانه های آفریقای خاوری حبشه... را درنوردیده است.و آنچه درسفر دیده است را درکتابی به نام عجایب الهند گردآورده است.برخی دانشمندان نوشته اند که این کتاب تاثیر آشکاری درپیشرفت دانش جغرافیا داشته است.بزرگ پورشهریار دانشمند نیز بوده است و اگر همراه او شوی از دانش آب شناسی (هیدرولوژی) هم سر در خواهی آورد.

Gunner بازدید : 358 شنبه 01 تیر 1392 نظرات (0)
آیا میدانستید تمامی آثار باستانی که ما امروزه بصورت سنگ بیرنگ میبینیم همه رنگی بوده؟؟
در سال 1388 هیات باستانشناسی از چند کشور عضو سازمان یونسکو با دستگاههای بسیار پیشرفه برای برخی تحقیقات وارد ایران شدند..در برسیهای دقیق در تخت جمشید ونقش رستم موفق شدند در برخی نقاط سنگها که کمتر در معرض عوامل طبیعی بودند رنگدانه پیدا کنند...از این تحقیقات میتوان نتیجه گرفت که تخت جمشیدی که امروز ما میبینیم بدین صورت نبوده و کاملا رنگی با استفاده از رنگهای زنده و شاد بوده است.
Gunner بازدید : 572 دوشنبه 13 خرداد 1392 نظرات (0)


این باور به اندازه‌اي فراگير شده و گسترش یافته است که نه تنها بسیاری از ما ایرانیان نیز آن را پذیرفته‌ايم و دبيره‌ و الفباي خود را كه امروز به آن مينويسيم، الفباي عربی می دانیم، بلکه این انگاره و ديدگاه را در بسیاری از تارنماهاي بنيادين و دانشنامه‌هاي مجازي همچون ویکی پدیا نيز نگاشته شده است. در اين نوشتار، براي آشنايي بيشتر با خط فارسي امروزين كه آن را عربي ميخوانند، نگاهي به انگاره‌ها و نظريه‌هاي گوناگون و تاريخ دبيره و الفبا، در بين اعراب و سپس ايرانيان مي‌اندازيم.

آيا اعراب در سراسر تاريخ خود، خواندن و نوشتن و دبيره و آموزش و الفبا و سواد داشتند؟

براي آغاز اين جستار مَهند و مهم، نخست بايد ديد كه ریشه این دبيره كه امروز ما با نام خط عربي ميشناسيم، در خود شبه جزيره عربستان (حجاز) است يا خير؟ و اگر نيست اعراب این دبيره را از کجا آورده اند؟

به گواه تاريخ و يادگارهاي تاريخي، دبيره‌اي با نام «خط عربی» در تمام دوره‌هاي تاريخي، هرگز باشنده نبوده است(وجود نداشته است). چرا که تا پیش از اسلام نشانی از وجود دبيره و الفبا و خط و دیوان و آموزش در میان عربها بویژه در میان عربهای حجاز دیده نشده است. تنها از عربهای شمالی حجاز (حیره و غسان که یکی زیر فرمان شاهنشاهی ایران و دیگری زیر فرمان امپراطوری روم بود) پنج گواهي و مدرك که کهنه‌ترین آنها به هزاروپانصد سال پیش باز می‌گردد، بدست آمده است.
از عربهای جنوب بيابان سينا نیز نشانه‌هايي بدست آمده است که پیوند با مردم یمن دارند و آنان نیز همانند مردم حیره زیر فرمان شاهنشاهی ایران بودند.

دکتر همایون فرخ در کتاب «سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان» می‌گوید:
«مردم حجاز بخاطر بيابان‌نشینی از نوشتن و خط بی‌بهره يوده‌اند اما اندکی از آنها که کمی پیش از اسلام به حیره و غسان در عراق و شام [كه يكي زير پرچم ايران و ديگري زير پرچم روم بودند] می‌رفتند نوشتن را از آنها آموختند و [زبان] عربی خود را با حروف الفباي نبطی و سُریانی و عبرانی می‌نوشتند .»

«زیگموند فرنکل» نيز دربارهٔ نبودن خط و دبيري و کتابت در میان اعراب ميگويد:
«كمابيش تمام واژگانی که در زبان عربی با نگارش، پيوستگي دارند؛ از زبانهای بیگانه گرفته شده‌اند، از آن جمله است: قلم که تا دیرزمانی از واژه‌های بنيادين و اصیل سامی انگاشته می‌شد، در حقیقت یونانی است (Khalamos) و اصل آريايي دارد. چنانچه واژه «دوات»، به گفتة «لاگارد» از زبانهای ایرانی گرفته شده است. «حِبر» با همین گويش، سریانی و «سِفر» به معنی کتاب، آرامی است.»

همچنين در نسكهاي سرچشمه‌اي چون تاريخ تبري ميخوانيم كه پس از چيرگي اعراب بر ایران، چون بیشتر اعراب خواندن و نوشتن نمی‌دانستند، براي كارهاي ديواني و دبيري، ایرانیان را برميگزيدند.

اكنون باید اندیشید این دبيره و الفبا که امروزه آن را «خط عربی» می‌خوانند چگونه‌ دبيره‌اي بوده است که خود اعراب آن را نمی‌دانسته و نمي شناخته‌اند و نمی توانستند بدان بنویسند و بخوانند و از سويی دیگر، دبیران و دیوان‌سالاران ایرانی آن را به نیکی می‌شناختند و هتا(حتي) در دوره‌اي نيز، با انجام دگرگونی در آن، آن را بهبود بخشيدند.

از تمام نوشتارهاي پژوهشگران و پژوهشهاي باستان‌شناسان چنين برمي‌آيد که اعراب حجاز نه دبيره و الفبايي داشتند و نه خواندن و نوشتن مي‌دانستند، زیرا هیچ نوشته اي هتا(حتي) يك نمونه بر روي خشت و گل و سنگ و استخوان و پوست و پاپيروس و ... ، در سرزمين آنها یافت نشده و هیچ نشانه‌ای تا امروز از بودن دبيره و خط و سواد، از اعراب حجاز به دست نیامده است و تنها همانگونه كه گفته شد از اعراب شمال عربستان که در نزديكي فرهنگ ايراني بوده‌اند و از اعراب يمن كه زير پرچم پادشاهي ايران زندگي ميكردند، تنها چند نمونه یافت شده است.

Gunner بازدید : 286 یکشنبه 12 خرداد 1392 نظرات (0)


گورستان جن‌ها در روستای تیس چابهار

 گورستان جن‌ها در روستای تیس چابهار

 

 

قبرستانی خاموش و مرموز در جنوب شرقی‌ترین نقطه ایران، استان سیستان و بلوچستان، شهر چابهار، روستای تیس. روستایی باستانی با قدمتی حداقل ۲۳۰۰ ساله که در آن اعتقادات و باورهای مردم بلوچ با رازآمیزی و سکوت ژرفناک طبیعت آن و آثار باستانی بر جای مانده پیوند خورده است و گورستان جن که بلوچ‌ها به آن "جن سنط" می‌گویند یکی از این رازهاست.

به گزارش شبکه ایران، قبرها در کنار هم بر روی سطحی صخره‌ای حفر شده‌اند. حفر این گورها بر سطح سنگی حیرت و پرسش بازدیدکنندگان را بر می‌انگیزد. چه کسانی این گورها را حفر کرده‌اند؟ چرا سطح سنگی را برای حفر انتخاب کرده‌اند؟ این گورها با چه وسیله‌ای حفر شده است؟

 گورستان جن‌ها در روستای تیس چابهار


بشر امروزی با وسایل ابتدایی به دشواری توانایی حفر این گورها را بر روی سطح سخت سنگی دارد. شاید به همین دلیل است که مردم محلی حفر این گورها را به نیرویی مافوق بشر نسبت می‌دهند. این گورستان بر تپه‌ای کم‌ارتفاع مشرف بر روستای تیس و در پای کوه پیل‌بند قرار گرفته است. در کنار این گورستان که به قبرستان شماره یک تیس مشهور است، قبرستان امروزی مردم روستا قرار دارد. اما گورهای این گورستان بر سطح خاکی نرم حفر می‌شوند.

مردم روستا اگرچه درگذشتگان خود را در این گورستان به خاک می‌سپارند، اما مراقبند که شب گذرشان به گورستان جن‌ها نیفتد!

تعداد صفحات : 6

درباره ما
سایت فرهنگی تاریخی ایران آناهیتا نوشتاری در باره ایران باستان،تاریخ ایران،مشاهیر ایران(کورش داریوش...)،داستان های تاریخی،دانلود کتاب و فیلم های مرتبط،آیین ایرانی و مسائل مختلف فرهنگی...در این تارنما دیده می شود. به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد الو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیشنهادها
    آمار سایت
  • کل مطالب : 347
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 50
  • آی پی امروز : 120
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 145
  • باردید دیروز : 74
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 358
  • بازدید ماه : 271
  • بازدید سال : 9,426
  • بازدید کلی : 480,058
  • کدهای اختصاصی