دانشگاه «گنديشاپور» به فرمان شاپور اول بنا شد و در زمان انوشيروان به اوج شكوه و بالندگي رسيد.
«گنديشاپور»، مركز آموزش علوم، فلسفي، رياضي، كيميا(:شيمي)، زيست، نجوم و پزشكي بوده است. اين دانشگاه داراي يك كتابخانه و يك بيمارستان آموزشي نيز بوده است. ميگويند شاپور ٧سال براي ساختن دانشگاه گنديشاپور زمان گذاشت و در روز بازگشايي اين دانشگاه گفت: «شمشيرهاي ما مرزها را ميگشايد و فرهنگ ما قلبها و مغزها را تسخير ميكند.»
«جمالالدين قفطي» در كتاب «تاريخالحكما» مينويسد: « مردم گنديشاپور از پزشكان ماهر در امر پزشكي ميباشند و از دوران ساسانيان دانش پزشكي در سرزمين ايران جايگاهي بلند داشته است و شاپور هر دانشمند جديدي را كه براي تدريس در گنديشاپور برگزيده ميشد را پيش از شروع كار در مجلس ميان دانشمندان مينشاند و سپس به گفتوگو(:مناظره )امر ميكرد و اگر در اين گفتوگو شايستگي نشان ميداد به وي سمت تدريس واگذار ميشد.»
شمار زيادي دانشمندان و پزشكان ايراني و يوناني و هندي و سرياني در اين دانشگاه مشغول تحصيل و تدريس و طبابت بودند. گنديشاپور بزرگترين مركز پيش از اسلام در جهان باستان بوده است. پس از شاپور، انوشيروان كه بسيار به دانش و علوم عشق ميورزيد فرمان گردآوري نسكهاي مهم پزشكي، فلسفي و علمي را داد و به پيشرفت و آوازهي اين مركز علمي كمكي شايان كرد.
در زمان انوشيروان پس از تعطيلي مراكز آموزشي آتن، شماري از فلاسفهي يونان به ايران آمدند و در گنديشاپور مشغول علمآموزي شدند.
گروه زيادي از دوستداران پزشكي از ايران و خارج به گنديشاپور روي ميآوردند و سالانه گروهي با نام پزشك از اين دانشگاه خارج ميشدند و بيشتر خارجيها پس از پايان آموزش به سرزمين خود بازميگشتند. نخستين نسكهاي پزشكي را همين گروه پزشكان گنديشاپور به زبان تازي برگرداند و مهمترين نسكها چه در پزشكي چه در داروسازي كه سدههاي بعد بنمايهي پزشكان مسلمان شد به دست همين نويسندگان نوشته شده بود.
به گفتهي برخي نويسندگان باستان، اين بيمارستان نخستين بيمارستان آموزشي جهان بود كه هركه به دنبال علم بود به سوي آن ميشتافت. كتابهاي مفيد در زمينهي پزداشكي آن روزگار در گنديشاپور گردآوري و برگردان ميشد. به هنگام چيرگي اعراب بر ايران اين دانشگاه مركز گردآمدن دانشمنن با مليتهاي گوناگون بود و به همين جهت سنتهاي پزشكي يوناني وهندي و ايراني با هم درآميختند و زمينه براي پزشكي اسلامي آماده شد چيرگي اعراب بر ايران با سرپرستي ايرانيان به كار خود ادامه داد.سازمانهايي كه در گنديشاپور بنياد نهاده شده بود بر آنچه چندين سده پس از آن در بغداد و ديگر مراكز اسلامي ديده ميشود تاثير فراواني داشته است. افتخار آغاز روش درماني بيمارستاني را بايد تا حد زيادي از آن ايرانيان دانست.
بيمارستان مشهور عضدالدوله در شيراز و بغداد و دمشق بيشتر براساس نمونهها و اصول بيمارستاني گنديشاپور ساخته شده بودند.در كتاب « حب حكيم»، ترياق ابن سرابيون حبي آمده كه: «در گنديشاپور پزشكان ايراني در داروسازي بسيار چيره دست بودند.» نخستين فراوردههاي دارويي اسلامي نيز از اين مركز بزرگ پزشكي بوده است.
نگار پاكدل-amordadnews.com