loading...
ایران آناهیتا سایت تاریخی فرهنگی
Gunner بازدید : 285 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

اوستا، نام کلي مجموعه کهن ترين نوشتار و سروده هاي ايرانيان است که در واقع دانشنامه ايرانيان بوده است. در روزگار باستان 21 نسک «کتاب» داشته و در شکل کنوني خود شامل پنج بخش است. بخش هاي اوستا به اين گونه هستند؛ يسنا که سخنان آشو زرتشت موسوم به گاهان در آن گنجانده شده، يشت ها، سروده هاي نيايشي، ونديداد، ويسپرد و خرده اوستا. واژه اوستا که در خود کتاب نيامده به معني دانش و شناخت است و با واژه «ودا»، نام کهن ترين کتاب ديني هندوان هم ريشه است. روي هم رفته اوستا را مي توان به معني «آگاهي نامه» يا «دانشنامه» دانست که آن را مرجع نامه نيز مي نامند. از نظر تاريخي بخش هاي اوستا در دوران هاي گوناگون توسط اشخاص متعدد تاليف شده است اما از آن ميان فقط بخشي از سرودها از آن خود زرتشت است. مندرجات اوستا عبارت است از نيايش اهورامزدا و امشاسپندان و ديگر ايزدان و مظاهر طبيعت و تکاليف انسان در جهان، بهشت و دوزخ و داستان هاي ملي. گويند پس از آنکه اسکندر گجسته کاخ سلطنتي ايران را آتش زد اوستا را نيز بسوخت. بلاش اشکاني فرمان داد اوستاي پراکنده را از شهرهاي ايران گردآوري کنند. اردشير بابکان تنسر را مامور مرتب ساختن آن کرد. پسرش شاپور اول کار پدر را دنبال کرد و در نهايت آن را به همان شيوه کهن به 21 نسک بخش کردند و نام ها و شرح اين نسک ها در کتاب پهلوي دينکرد و ديگر کتاب ها آمده است. نسک هاي بيست و يک گانه اوستا به سه بهر بخش مي شده است. نسک هاي گاسانيک در دانش و کار مينوي، نسک هاي داتيک در دانش و کار جهاني، نسک هاي هاتک مانسريک در آگاهي از کردارهاي ميان جهان مينوي و جهان خاکي.
اوستاي کهن که امروز در دسترس است از نظر زماني به سه بخش متفاوت تقسيم مي شود. بخش يکم شامل اوستاي کهن که مضامين آن از نظر زماني متعلق به روزگار پيش از زرتشت (پيش از حدود دو هزار و هشتصد سال پيش) است. اما نگارش آن متعلق به عصرهاي پس از زرتشت است و هنگام اين نگارش و بازنويسي ديگرباره تا اندازه يي مضامين و باورهاي جديدتر را به متن هاي کهن اضافه کرده اند. بخش دوم اوستا از نظر زماني شامل «گات ها» است که سروده هاي مينوي شخص زرتشت، پيام آور بزرگ ايراني به شمار مي رود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستاي کهن سروده شده است اما از منظر زبان و نگارش کهن ترين بخش اوستاي موجود است. بخش سوم اوستا از نظر زماني شامل يسنا، يشت هاي جديد، ويسپرد، ونديداد و خرده اوستا است که همگي جزء اوستاي نو به حساب مي آيند. اما بسياري از مضامين همين بخش هاي جديد نيز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهاي کهن است اما اين آميختگي به حدي است که تفکيک را امکان پذير نمي سازد. به عنوان نمونه مي توان از داستان جمشيد در ونديداد نام برد که يکي از کهن ترين داستان ها و باورها و نوشتارهاي ايرانيان است اما شکل نگارشي کهن آن کاملاً دگرگون شده و تغيير اساسي يافته است. در سال هاي معاصر براي نخستين بار پژوهش هاي گسترده يي درباره زبان اوستايي آغاز شد. ويليام جونز خاورشناس انگليسي سال ها در هند به مطالعه پرداخت و سرانجام در سال 1786 اعلام کرد زبان هاي مورد پژوهش او داراي خاستگاهي واحد هستند. زبان هاي ايراني به دوره هاي گوناگوني بخش مي شود که هر کدام به زيرمجموعه هاي گسترده يي تقسيم مي شود که محدوده جغرافيايي گسترده يي را دربرمي گرفته است. مانند دوره باستان زبان هاي ايراني، دوره ميانه زبان هاي ايراني و دوره نو زبان هاي ايراني.

 

bonyad-jamshid.blogfa.com/

Gunner بازدید : 298 سه شنبه 28 خرداد 1392 نظرات (0)

ایزد سروش : به معنى شنوا . ملقب به تن فرمان و فرو کوبنده ، دلير ، چالاک و نيرومند . فرشته پیام آور اهورامزدا, ايزد فرمانبرداری است و بر نظم جهان نظارت دارد و پیمان ها را می پاید . ايزد نيايش و بازدارنده ى نيروهاى بدى و شقاوت . گردونه ى او را چهار اسب روشن و درخشان و بي سايه با سم هاى زرين کوب مي کشند . همکار مهر و رشن و اشى است . يکي از راهنمايان ارداويراف در سفر به جهان ديگر . ديو خشم بزرگترين دشمن اوست که سر انجام در آخر زمان به دست سروش کشته مي شود . او نگهبان جهان است . هر کسى که نیکی او از گناهش بيشتر باشد سروش دست او را مي گيرد و به بهشت مى برد . جايگاه او بالاى کوه البرز و در بارگاهى هزار ستون و ستاره نشان است . خروس پرنده ى اوست . وقتى که سه قسمت از شب مي گذرد ايزد آذر ، سروش را به يارى مي خواند تا مبادا آتش خاموش شود او نيز خروس را بيدار مي کند تا بانگ بردارد و مردم را به نماز اشا بخواند.هفدهمين روز از هر ماه به نام ايزد سروش ناميده شده است و جشني به نام جشن سروشگان در اين روز برگزار ميشود.
هيچ آفریده ای از سروش پيشي نمي‌گيرد و بدين‌گونه است که او دشمنان خود را در هر کجا که باشند، دستگير مي‌کند.سروش هميشه بيدار است و هرگز به خواب نمي رود و آفریده های مزدا را پاسباني مي کند و براي محافظت نوع بشر هر روز و هر شب،سه بار به دور زمين مي گردد.
سروش(برابر جبرییل سامی) در ميان ايزدان نخستين کسي است که زبان به ستايش خداوند و نيايش امشاسپندان گشود. نخستين کسي که مراسم مذهبي به جاي آورد و پنج گاتهاي زرتشت را بسرود.
در شاهنامه, سروش به صورت پرى پلنگينه پوش بر کيومرث آشکار ميشود و او را از توطئه اهريمن و خزروان ديو آگاه ميسازد و به نبرد با اهريمن برمي انگيزد و پس از کشته شدن سيامک بازهم بر کيومرث ظهور ميکند و او را به ترک سوک يکساله فرا ميخواند و به نبرد با اهريمنان و ديوان، يعنى تداوم مبارزه،فرا می خواند.
بر فريدون نيز به همين صورت جلوه مي کند و او را از کشتن ضحاک باز مىدارد، و به صورت انسانى خداپرست و نيکخواه با مويى همچون مشک که تا پايش فروهشته است و رويى همچون فرشته بهشتى به نزد فريدون مىآيد و به او افسونگرى و شناخت نيک و بد را مىآموزد تا او را قادر سازد که کليد بندها را بداند و افسونها را بگشايد.
سروش يک بار هم در پيکر موبدى در رؤياى سام آشکار مىشود و او را به باز آوردن زال فرامى خواند و در کين خواهى از کشندگان سياوش نيز باز در خواب بر گودرز آشکار مىشود و او را از جايگاه کيخسرو آگاه مي کند.در هنگامى که خسروپرويز از بهرام چوبين گريخت و به کوه پناه برد و از خداوند جهان يارى خواست، سروش به پيکر انسانى سوار بر اسبى خنگ درحالي که جامهاى سبز برتن داشت به نزد خسروپرويز آمد و او را از ميان دشمنان عبور داد و به وى مژده پادشاهی بخشيد.
حافظ ، گاهي نيز "سروش" را همان "روح القدس" مي خواند. سروش سه روز بعد از مرگ روان مرده ، در کنار کالبد او قرار مي گيرد در حالي که روان درستکار خوشحال و روان بدکار رنج مي کشد ، روز چهارم مسير او آغاز مي شود ، ايزدان سروش ، واي نيک ، ورهرام و ديوان ويزرش ، استوويدات ، واي بد به خاطر او مبارزه مي کنند ، او به پل چينود مي رسد که سه داور سروش ، مهر و رشن با ترازويي براي سنجش اعمال او چشم به راهند.

Gunner بازدید : 242 چهارشنبه 15 خرداد 1392 نظرات (0)

 

قديم ترين يادگاري که از زندگي نياکان باستاني ما باقي است «نُسک هاي اَوسْتا» است که شامل سروده هاي ديني ، احکام مذهبي و محتوي تواريخي است که شاهنامه ي فردوسي نمودار آن است و مطالب تاريخي آن کتاب از «کيومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» مي پيوندد، و پادشاهي اَپَرداتَه (پيشداديان)،کَويان (کيان) و زمانه ي هفت خدايي را با هجوم بيگانگان، مانند: اژيدهاک (ضحاک) و فراسياک تور (افراسياب) ترک تا پيدا آمدن زردتشت سپيتمان شرح مي دهد.

در اين روايات همه جا مي رساند که رشته ي ارتباط

سياسي، اجتماعي و ادبي ايران هيچ وقت نگسسته و زبان اين کشور نيز به قديم ترين زبان هاي تاريخي يا قبل از تاريخ مي پيوندد و «گاثه ي زردشت» نمونه ي کهن ترين آن زبان هاست.

اما آنچه از تواريخ ايران، روم، نوشته هاي

سمگ و تواريخ ديگر مردم همسايه بر مي آيد، دوران تاريخي ايران از مردم «ماد»که يونانيان آن را مدي و به زبان دري «ماي» و «ماه» گويند برنمي‌گذرد، و پيداست که زبان مردم ماد يا ماه زباني بوده است که با زبان دوره ي  بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشي باشد تفاوتي نداشته، زيرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ايرانيان و مهم ترين شهرنشينان آريايي آن زمان بوده اند با زبان فارسي هخامنشي تفاوتي مي‌داشت. هر آينه «کورش»، «داريوش» و غيره در کتيبه هاي خود که به سه زبان فارسي، آشوري و ايلامي است، زبان مادي را هم مي افزودند تا بخشي بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از اين رو مسلم است که زبان مادي خود، زبان فارسي باستاني يا نزديک بدان و لهجه اي از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»،  «خشِثَرْيت»، «فْروَرَتْيش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستياک – اژي دهاک»، «اَرتي سس- اَرته يس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز مي شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نيز يکي اين دو زبان معلوم مي گردد.

«هرودوت» در جايي که از دايه ي کورش اول ياد مي کند مي گويد، نام وي «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادي، سگ ماده را گويند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر اين کلمه حرف تأنيث است که هنوز هم اين حرف در واژه ي  بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغير يا از روي عطوفت و رأفت باقي است، يکي از رجال آن زمان نيز (سپاکا) نام داشته است که واژه ي نرينه ي سپاکو باشد.

 

بعضي از دانشمندان را عقيده چنان است که گاثه ي زردشت به زبان مادي است و نيز برخي برآنند که زبان کردي که يکي از شاخه هاي زبان ايراني است از باقيمانده هاي زبان ماد است بالجمله چون تا امروز هنوز کتيبه ي سنگي يا سفالي از مردم ماد به دست نيامده است نمي توان زياده بر اين درباره ي آن زبان چيزي گفت مگر از اين پس چيزي کشف گردد و آگاهي بيشتري از اين زبان بر معلومات بشر چهره گشايد.

 

اوستا و زند

 

زبان ديگر زبان «اَوِسْتا» است.

اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معني بنيان جا افتاده و محکم، کنايه است از آيات محکمات و شريعت پابرجاي و به صيغه ي صفت مشبهه است، در «تاريخ طبري» و ديگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دري «اُوسْتا - اُسْتا - وُسْت - اُسْت» به اختلاف ديده مي شود و همه جا با لفظ «زند» رديف آمده است - کاف آخر «اوپستاک» که از قبيل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دري حذف مي شود و تلفظ صحيح اين کلمه بايستي «اوْپِستا» باشد ولي به تقليد شعرايي که بضرورت اين کلمه را مخفف ساخته اند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانيم.

اما لفظ زند از آزنتي «Azanti» و به معني گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوي است که نخستين بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» مي باشد که با پيشاوند «پات» ترکيب يافته و به معني دوباره گزارش يا ترجمه و برگردانيدن زند است به زبان خالص دري.

پازند عبارت است از نُسک هايي که زند را به خط اوستايي و به زبان فارسي دري ترجمه کرده باشند و از اين رو متأخران خط اوستايي را خط پازند نامند و ما باز از آن صحبت خواهيم کرد.

 

tebyan.net

 

Gunner بازدید : 256 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

تورا ای اهورامزدا می پرستم،که قانون اشا بنیاد نهادی،آب ها و گیاهان و روشنایی را آفریدی،کل جهان و نعمت ها را نیک آفریدی-می ستایم روان یلان و پهلوانان و مردان و زنان نیک اندیشی که با وجدان نیک بر ضد بدی ها برمی خیزند-می ستایم مردان و زنان نیک اندیش و جاودانه را که همواره با منش پاک زندگی می کنند و همواره سودرسان هستند.

 

(دیرزیویم درست زیویم شاد زیویم تا زیویم به کامه زیویم) 

تورا ای اهورامزدا می پرستم،که قانون اشا بنیاد نهادی،آب ها و گیاهان و روشنایی را آفریدی،کل جهان و نعمت ها را نیک آفریدی-می ستایم روان یلان و پهلوانان و مردان و زنان نیک اندیشی که با وجدان نیک بر ضد بدی ها برمی خیزند-می ستایم مردان و زنان نیک اندیش و جاودانه را که همواره با منش پاک زندگی می کنند و همواره سودرسان هستند.

 

Gunner بازدید : 366 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

بخش نخست  

گشتاسب شاه پرسید که: این دین اویژه چند سال برقرار باشد و پس از آن چه هنگام و زمانه می رسد؟

جاماسپ حکیم گفتش که:این دین هزار سال روا باشد . 

پس آن مردمانی که اندرآن هنگام باشند همه به مهر دروجی (پیمان شکنی ) ایستند با یکدیگر کین و رشک و دروغ کنند و به آن چم ایرانشهر را به تازیان بسپارند و تازیان هر روز نیرومندتر شوند و شهر شهر را فراگیرند مردم به رذیلت و دروغ گردند و آنچه گویند و کنند که بسود خودشان باشد . 

از ایشان روان کردار نیکو آزرده شود به بیدادی به ایران و دهبدان بارگران رسد مقادیر زرین و سیمین و نیز بسی گنج و خواسته انبار کنند و همه نامرئی و نا پیدا شود و بس گنج و خواسته ی شایگان در اختیار دشمنان رسد و مرگ بی زمانه بسیار باشد و همه ایران بدست آن دشمنان رسد و انیرانیان اندر ایرانیان گمیزند چنانکه ایرانی از نا ایرانی پیدا نباشد :آن ایرانی باز نا ایرانی باشد. 

آن هنگام بدتوانگر را از درویشان فرخنده تر دارند و درویشان خود فرخنده نباشند و آزادگان و بزرگان به زندگی بی مزه رسند ایشان را چنان مرگ خوش نماید که پدر و مادر را از دیدار فرزند باشد و دختری که زایند به بها فروشند و پسر پدر و مادر را زند و اندر زندگی کدخدایی از ایشان گیرد برادر کهتر برادر مهتر را زند و خواسته ازش بستاند برای بدست آوردن خواسته زور و دروغ گوید و زن شوی خویش را به مرگ ارزان دهد. 

 و مردمان نامرد و ناپیدا به پیدایی رسند و گواهی ناراست و دروغ فراخ شود شب با یکدیگر نان می خورند و به دوستی روند و روز دیگر به جان یکدیگر چاره سازند و بد اندیشند.

 

جاماسپ نامه (پارسی میانه :جاماسپ نامگ)یا ژاماسب نامه کتابی است که به زبان پهلوی و پازند نوشته شده که قطعاتی از دست نوشته آسیب دیده ی این اثر به زبان پهلوی باقی مانده اما متن کامل آن تنها به زبان پازند موجود است این کتاب توسط زرتشیان ایران بعد از حمله اعراب همچون بسیاری از کتابهای دیگر برای محفوظ ماندن به هند برده شد. شوربختانه تا کنون هیچ ترجمه ای از این اثر گرانبها موجود نیست بلکه تنها در کتاب زند وهومن یسن اثر صادق هدایت دو باب آخر آن که منطبق بر هم می باشند آورده شده است . 

جاماسپ نامه کتابی است که در آن گشتاسب شاه پرسشهایی راجع به مسائل گوناگون دینی، تاریخی و جغرافیایی از جاماسپ میکند و او پاسخ می دهد قسمت آخر آن مربوط به موعود زرتشتی است و نویسنده در آن پیش آمد هایی را که هنگام ظهور هوشیدر و هوشیدرماه و سوشیانس رخ خواهد داد شرح می دهد و پیشگویی های زرتشت را از زبان جاماسپ نقل می کند این گفتار نیز برگرفته ازکتاب زند وهومن یسن صادق هدایت می باشد

Gunner بازدید : 242 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

یسنا هات 28 بند 4

در پرتو اندیشه پاک ،روانم را به سوی فردوس رهبری خواهم کرد و با آگاهی از پاداشی که خدای هستی بخش دانا برای کارهای نیک مقرر فرموده است کوشش خواهم کرد تا آنجا که مرا تاب و توان است مردم را بیاموزم که براستی گرایند و درستی پیشه کنند

به روایت برخی از منابع اوستایی یگانه پیامبر آریایی درسالهای پایانی زندگی خود را در شهر بلخ به آموزش و راهنمایی مردم مشغول بوده در آن زمان گستاسب کیانی فرمانروای آن سامان بود .در آن سالها گشتاسب و پسرش اسفندیار از بلخ خارج شدند و ارجاسب ،فرمانروای تورانی که دشمن دیرینه ایرانیان بود با استفاده از این موقعیت توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری پرشمار برای حمله به ایران فرستاد .در آن زمان پیامبر آریایی با لهراسب و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ مشغول نیایش بودند که با حمله لشگریان مهاجم همگی جان باختند.

بدین گونه پیامبر که به راستی از نور و روشنایی بود جاودانه شد.پیامبری که هیچگاه در گفته هایش اثری از جنگ نمی بینی پیامبری که براستی پیام آور صلح و دوستی بود او انسانی اهورایی بود او اشو زرتشت بود

گاتها کتاب ارزشمند یست که او برای ما به یادگار گذاشته کتابی که با گذشت نزدیک به 4000 سال هنوز جاودانه مانده و هنوز پیروان راستینش از آن یاری می جویند کتابی سپند که سراسر آن مردم را به اشا می خواند.او براستی پیامبری برای همه انسان ها در همه زمانهاست.

از آن زمان تا به امروز زرتشتیان برای پاسداری از ارزشها ی نیک اشو زرتشت در روز خور از ماه دی به آدریان رفته و به نیایش پروردگار می پردازند زرتشتیان ساکن برخی از مناطق در این روز به خیرات آش و خوراک ها سنتی می پردازند و یاد و آیین او را گرامی می دارند.

باشد که ما  همیشه پیرو راه او که راه اشاست باشیم

بر فروهر پاک اشو زرتشت اسپنتمان درود باد

Gunner بازدید : 237 سه شنبه 15 اسفند 1391 نظرات (0)

 

یسنا هات 31 بند 11

ای خداوند خرد هنگامی که در روز ازل جسم و جان را آفریدی و از منش خود نیروی اندیشیدن و خرد بخشی ی به تن خاکی روان دمیدی و به انسان نیروی کارکردن و سخن گفتن و رهبری کردن عنایت فرمودی خواستی تا هرکس به دلخواه خود و با کمال آزادی کیش خود را برگزیند .  

 

درود

حال لحظه ای در خلوت به این سخن فکر کنید چند نفر از شما دین خود را با کمال آزادی و از روی خرد خود انتخاب نموده اید؟

 

درباره ما
سایت فرهنگی تاریخی ایران آناهیتا نوشتاری در باره ایران باستان،تاریخ ایران،مشاهیر ایران(کورش داریوش...)،داستان های تاریخی،دانلود کتاب و فیلم های مرتبط،آیین ایرانی و مسائل مختلف فرهنگی...در این تارنما دیده می شود. به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد الو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیشنهادها
    آمار سایت
  • کل مطالب : 347
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 50
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 74
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 251
  • بازدید ماه : 164
  • بازدید سال : 9,319
  • بازدید کلی : 479,951
  • کدهای اختصاصی