«بیشاپور»٬ یکی از شهرهای باستانی ایران است؛ شهری که از فرزندان این سرزمین ستم های بسیاری دیده است. بیشاپور در شهرستان کازرون و در استان فارس جای گرفته است. این شهر تاریخی در زمان ساسانیان ساخته شد. اما اکنون از آن تنها ویرانههایی برجای مانده است. شگفت آور است که بسیاری از مردم، آگاهانه و ناآگاهانه، تاریخ درازدامن این سرزمین را نادیده می گیرند و از نگریستن به گذشتهی آن چشمپوشی میکنند. انگار تاریخ را زیر پاهایشان گذاشته باشند و تا به همان عکس های یادگاری در کنار بناهای تاریخی دلخوش کنند. اما نمیدانند با این بیتوجهی به تاریخ و پیشینه ی خود٬ فرزندان و بازماندگانشان تنها میتوانند تاریخ را در عکسهایی ببینند که خود سند ویرانگری ماست و حسرتی بر دل آیندگان.
بیشاپور از کهنترین شهرهایی است که تاریخچهی ساخت آن را در سنگنوشتهها میتوان دید. بیشاپور اکنون به راستی «بیشاپور» مانده است و نگهبانی ندارد. شهری که به فرمان شاپور اول٬ پادشاه ساسانی، در ٢٦٦ میلادی ساخته شد، اکنون تنها ویرانهای است. چه بسا کسانی میپندارند که در روزگار صنعت و تکنولوژی دیگر نیازی به هنر و نبوغ نیاکانشان ندارند تا به آن ببالند و از آن پاسداری کنند. این روزها آنهمه هنر٬ عشق و میهنپرستی در غبار بیگانهپرستی گم شده است. اکنون بیشاپور همانند دیگر جاهای تاریخی ایران تنها مانده است و غریب. از اینهمه بیمهری نالان است و دلشکسته. بیآنکه امید فریادرسی داشته باشد.
بناهای تاریخی بیشاپور نگهبانی ندارند٬ دلسوزی ندارند٬ حتا تابلویی هم ندارند تا برای گردشگران گویای گذشتهی تاریخی آن باشد. تا شاید آنها با دانستن تاریخ و دیرینگی این شهر بیشتر به آن توجه کنند و کمتر به آن آسیب برسانند و به جای رفتن روی سنگهایی که به چند زبان باستانی روی آنها نوشته شده، کنارش بایستند و با سربلندی عکس یادگاری بگیرند. آثار باستانی این شهر تاریخی که اکنون در تیررس باد و باران و خورشید نیمهجاناند، برای خود ابهتی داشتهاند.
شاید اگر گردشگران بدانند بیشاپور که در شمال باختری(:غرب) شهر کازرون جای گرفته از شهرهای خوش آب و هوا و دارای طراحی و مهندسی ویژهی آن روزگار بوده، پر از آشغال و بوی ناخوشایندش نکنند.
شاید اگر بدانند بیشاپور گنجینهای از آثار ارزشمند ساسانی مانند معبد آناهیتاست تاریخش را آغل گوسفند نکنند و با ماشین از روی پلی که به لطف بیمانند مسوولان تابلویی فرسوده روی آن نصب شده و نوشته که «با ماشین گذر نکنید» رد نشوند و این تک تابلوی فرسوده را ببیند و به آن اهمیت دهند.
در ۲۶۶ میلادی٬ پس از پیروزی شاپور بر «والرین»٬ امپراتور روم؛ شاپور فرمان داد در ناحیهای خوش آب و هوا بر سر راه تختجمشید به تیسفون شهری بسازند. این جاده در زمان هخامنشیان، شهرهای تختجمشید و استخر را به شوش پیوند میداد. شاپور نام خود را بر این شهر نهاد. بر شهری که اکنون بر روی آثار بیمانند باستانیاش پلاستیک میکشند تا... بهراستی پلاستیک میکشند برای چه؟ برای حفاظت؟ آیا کارشناسان آثار باستانی نمیدانند که این پلاستیک عرق میکند و آسیب را بر بنا چند برابر میسازد؟
موزهای در بیشاپور است که کتیبههای باستانیاش را بیرون از موزه٬ جلوی ساختمان موزه و در برابر روشنایی آفتاب نگهداری میکنند. بهراستی اینهمه بیمهری به تاریخ سرزمینمان برای چیست؟
به دوستداران تاریخ و فرهنگ این مرزوبوم بگویید «پل مشیر» را از این پس زبالهدانی بخوانند. «آسال» را هم همینگونه٬ آسال که زمانی در آن عرقیجات میگرفتند و از آن بوی خوش گیاهان و گلهای گوناگون به مشام میرسید اکنون بوی گند زباله میدهد آنچنان که اگر کلاهتان هم به آنجا بیفتد برنمیگردید تا برداریدش. آسال را در دوران صفویه با سنگ و ساروج بازسازی کردند و کاروانسرا شد.
کاخ اردشیر بابکان میزبان گلسنگهاییست به هرچه زودتر ويران شدن اين بنا ياري ميرساند. درون کاخ هم با کیسههای گچ و سطل زباله تزیین شده است. تنها كاخ شاپور نيست كه گلسنگ زده است و رو به ويراني ميرودبسياري از بناهاي تاريخي ديگرمان هم حال و روز خوشي ندارند، از جمله آرامگاه کوروش كه آن هم گلسنگ زده است، گلسنگهای سبز ویرانگر.
شايد بد نباشد حالا كه نام كورش آمد يادي كنيم از روز نخست نوروز كه اندکی پس از نو شدن سال٬ در میان مردمانی که آمده بودند تا سال را با کورش نو کنند نارنجکی بر آرامگاه كوبيدند. ميگويند همهمه شد اما هیچکس نمیدانست این نارنجک از کجا بر سر آرامگاه فرود آمده است. در اين هنگامه نگهبانان ميآيند تا همهمه را ساکت کنند و دوستداران فرهنگ و تاريخ را آرام كنند. مشخص نشده است چه کسی نارنجک را پرتاب کرده، در اين ميان جوانی پیراهنش را درميآورد و از آرامگاه بالا ميرود تا جای نارنجک را پاک کند اما دریغ که تیر سیاه ناآگاهی به سادگی پاک نمیشود.
عكس از مينا زمانپور است.
amordadnews.com