دیدگاه فرهنگ ایران به پیمان زیبای زناشویی بسیار خواندنی است. در داستان زال و رودابه این دیدگاه از زبان زال بیان شده است:
خداوند گردنده خورشید و ماه
روان را به نیکی نماینده راه
جهان را فزایش ز جفت آفرید
که از یک، فزونی نیاید پدید
اگر نیستی جفت اندر جهان
بماندی توانایی اندر نهان
( در این جا دیدگاه فرهنگ ایران به درستی از زبان فردوسی بیان شده است و آن اینکه در باور های ایرانی سرآغاز توانایی (انرژی) همان زاده شدن ها در جهان است که از هیچ، باشندگان (موجودات) زاده می شوند)
ا دیگر که بی جفت، دین خدای
ندیدیم مرد جوان را، بپای
(دین مرد جوان بی جفت، هوس رانی میشود)
بویژه که باشد ز تخم بزرگ
چو بی جفت باشد، بماند سترگ
(«سترگ» همان «لجوج» یا «لجباز» است. هیچگاه واژه «سترگ» به چم(معنی) بزرگ نیست. خواهشمندم شما خواننده گرامی نیز این واژه را به این چم (معنی) بکار نبرید)
چه نیکوتر از پهلوان جوان
که گردد بفرزند روشنروان
چو هنگام رفتن فراز آیدش
بفرزند، نوروز، بازآیدش
بگیتی بماند ز فرزند نام
که این پور زال است این پور سام
(کسی که دارای فرزند نیکو باشد راه و روش زندگیش ادامه پیدا میکند و هرگز که انگار نخواهد مرد. پور همان زاده شده است یا فرزند)
اگر نگاهتان را تیزتر نمایید می بینید که در این رجهای بالا هیچگاه به دختر یا پسر بودن و اینکه کدام بهتر است اشاره ای نشده است.