loading...
ایران آناهیتا سایت تاریخی فرهنگی
Gunner بازدید : 866 پنجشنبه 05 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
در سال 330 تا 333 پیش از میلاد(پ.م) اسکندر دروازه های پارسه را گشود و کشتار و غارت بسیاری شد
اما نکته ایی بسیار شگفت انگیز اینکه :
اکنون مقدونی ها ویونانی ها بر ارتش داریوش سوم پیروز شده اند
یکی از سربازان اسکندر مقدونی گجسته رو به روی آرامگاه کوروش بزرگ در دشت مرغاب،پاسارگاد ایستاده است
به سمت آرامگاه گام بر میدارد ودر سنگی آرامگاه را میشکند و بر آن گمان که گنجی در آن پنهان باشد آغاز به کنکاش و ویرانی میکند.
تا اینکه این کار ننگین به گوش اسکندر میرسد و آن سرباز را به سزای کار خود میرساند.
گیریشمن باستانشناس فرانسوی میگوید:
ايرانيان، او را "پدر"، يونانيان كه سرزمين شان بوسيله كوروش تسخير شد، او را"سرور" و "قانونگزار" مي نامند، و يهوديان، او را "مسيح خداوند" مي خوانند.
اسکند در پاسارگاد حاضر شده و کتیبه ای سنگی در بالای آرامگاه میبیند و دستور میدهد آن را برایش ترجمه کنند.
گزنفون میگوید:کتیبه ای بر قسمت بالای آرامگاه کوروش وجود داشته که در آن این جملات نبشته شده بود.
« ای رهگذر، هرکه هستی و از هرکجا که بیایی، می دانم سرانجام بر این مکان گذرخواهی کرد. این منم، کوروش، شاهنشاه بزرگ، شاه چهارگوشه ی جهان، شاه سرزمینهای بسیار،آنکه بزرگترین فرمانروایی جهان را برای مردم این سرزمین به ارمغان آورد.. براندک خاک کشورم که مرا در برگرفته حسرت مخور.مرا بگذار و بگذر.»
پس از اینکه این جملات برای اسکندر ترجمه میشود ناخودآگاه بر خاک افتاده و بر آرامگاه شاهنشاه بزرگ سجده میکند.

 

آرامگاه کورش

Gunner بازدید : 313 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

دستور کورش پس از ورود به شهر بابل از نگاه گزنفون:

 

گزنفون درباره تسخیر شهر بابل بوسیله کوروش شرحی شبیه سایر تاریخ نویسان آورده و مینویسد: کوروش پس از ورود به شهر بابل سربازانش را از پیروی منش سست و هرزه اهالی بابل منع کرد و دوستانش را از گرویدن به زیباپرستی و عیش و نوش و آرمیدن در کاخهای بابل برحذر داشت. در استوانه کوروش آمده است که کوروش به سپاهیان ایرانی دستور داد هنگام ورود به شهر بابل از سوزانیدن خانه ها و تخریب بتخانه ها و پرستشگاههای بابلیان خودداری کنند و مخصوصا گروهی از جنگ آوران ایرانی را به نگهبانی بتخانه ( ازاگیلا) گمارد تا کسی به زور به آنجا وارد نشود. او به سپاهیان ایرانی توصیه کرده بود از کاری که برازنده آزادمنشی و شایسته نوع پروری نباشد خودداری کنند و به مردم مغلوب به صورت خواری و ذلت، نظر نیفکنند.

 

گزنفون درباره تسخیر شهر بابل بوسیله کوروش شرحی شبیه سایر تاریخ نویسان آورده و مینویسد: کوروش پس از ورود به شهر بابل سربازانش را از پیروی منش سست و هرزه اهالی بابل منع کرد و دوستانش را از گرویدن به زیباپرستی و عیش و نوش و آرمیدن در کاخهای بابل برحذر داشت. در استوانه کوروش آمده است که کوروش به سپاهیان ایرانی دستور داد هنگام ورود به شهر بابل از سوزانیدن خانه ها و تخریب بتخانه ها و پرستشگاههای بابلیان خودداری کنند و مخصوصا گروهی از جنگ آوران ایرانی را به نگهبانی بتخانه ( ازاگیلا) گمارد تا کسی به زور به آنجا وارد نشود. او به سپاهیان ایرانی توصیه کرده بود از کاری که برازنده آزادمنشی و شایسته نوع پروری نباشد خودداری کنند و به مردم مغلوب به صورت خواری و ذلت، نظر نیفکنند.

http://saadmohammad14.blogfa.com

Gunner بازدید : 235 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

پيدا شدن آبراه خشايارشا و شگفتي جهانيان از مهندسي ايرانيان‌باستان

 

پس از ١٠ سال پژوهش پي‌در‌پي تیم‌های کار‌آزموده‌ي باستان‌شناسی دانشگاه‌های گلاسکو و لیدز،(پژوهشگران باستان‌شناس انگلیسی)، آبراه خشایارشا، سرانجام در هشتم ماه مي ٢٠٠١ در یکی از شبه‌جزایر دریای اژه، پيدا شد. امروز هم‌زمان است با اين كشف.

کار بر روی پروژه‌ي کشف کانال خشايارشا از آوریل 1990 آغاز شده بود. يك گروه باستان‌شناسی یونانی نیز باستان‌شناسان انگلیسی را در اين كار ياري مي‌كردند.

 خشایارشا، شاه دودمان هخامنشی در سال 480 پيش از میلاد در جریان تلاش ایرانی‌ها برای چيرگي بر یونان، فرمان كندن این کانال شگفت‌‌انگیز را داده است. اين آبراه يكي از بزرگ‌ترین و شگفت‌انگیزترین كارهاي مهندسی زمان بوده است. 
این خبر شگفت‌انگيز در بخش علمی 13 نوامبر 2001 روزنامه‌ي نیویورک‌تایمز، به چاپ رسيد. دکتر‌ «ریچارد جونز»، سرپرست تیم پژوهشي پروژه و باستان‌شناس دانشگاه گلاسکو پس از پيدا شدن اين آبراه بنابه گزارش نيويورك‌تايمز، گفت: «این کانال بر روي زمین 100 فوت (30متر) پهنا داشته كه اين پهنا براي حركت دو کشتی بادبانی جنگی بسنده بوده است. آبراه به گونه‌ای كنده شده که از هر دو سو رو به پایین، شیب داشته و پهناي آبراه در ژرفا به 15 متر می‌رسیده است. درازاي این آبراه که در ميان شبه‌جزیره‌ای در دریای اژه كنده شده بود نزديك به 4/1 مایل (2253 متر، کمتر از 5/2 کیلومتر) است.
«یوجیت بهاتاچارجی»، گزارشگر بخش علمی روزنامه‌ي نیویورک تایمز و تنظیم‌کننده‌ي این گزارش نوشته: «‌كندن این کانال برای خشایارشا جنبه‌ي حیاتی داشته چرا‌ كه اگر اين آبراه را نمي‌ساختند ایرانیان می‌بایست کیلومتر‌ها در امتداد این شبه‌جزیره به سوی جنوب دریای اژه کشتیرانی کنند و دوباره همان راه را پس از رسیدن به دماغه‌ي جنوبی شبه جزیره به سوی شمال بروند.
اما خشایارشا از این کار خودداری کرد چرا که ژنرال او ماردونیوس، 12 سال پيش در جریان يورش به یونان، ناوگان ایران را به سوی دماغه‌ي شبه جزیره هدایت کرد. هنگامی که ناوگان ایرانی در جنوب دماغه در حال دور زدن به سوی شمال بود دچار توفاني سخت شد و بيشتر کشتی‌های ایرانی غرق شدند.
خشایارشا، برای پرهیز از پيش‌آمدن دوباره‌ي اين رويداد به مهندسان ارتش ایران فرمان داد آبراهي را از كرانه‌ي خاوري(:شرقي) شبه جزیره به كرانه‌ي باختري آن حفر کنند. پس از كندن آبراه، ناوگان ایران بر يونانيان چيره شد.»
به گفته‌ي «دکتر جونز»، سرپرست پروژه‌ي کشف آبراه؛ «ایرانیان گمان نمی‌کردند این آبراه تبدیل به اثری شود که از آن‌ها برجاي بماند چراكه خيلي زود پس از بازگشت كشتي‌ها از اين آبراه به كشور، پایان استفاده از کانال فرا رسید. در سده‌هاي پي‌در‌پي، این رويداد تاریخی كم‌كم به‌گونه‌ي یک افسانه در‌آمد و کسی گمان نمی‌کرد که آبراه شگفت‌انگيز مهندسی جهان باستان حقيقت داشته است.»
«هرودوت»، رخداد‌نگار یونانی داستان كندن این آبراه را در کتاب تاریخی خود آورده است اما کسی این داستان شگفت‌انگیز را باور نمی‌کرد چراكه بيشتر به افسانه مي‌مانست.
 سرانجام با تلاش دانشمندان انگلیسی و یونانی و با بهره‌گيري از يافته‌هاي زمین‌شناسی اين آبراه در سال ٢٠٠١ پيدا شد.
نیویورک تایمز مي‌نويسد؛ ساختار کانال که زیر رسوبات دریایی و لای و لجن 25سده‌ي پيش دفن شده است، به استراتژی نظامی درخشان ایرانی‌ها و مدیریت کار انسانی و مهندسی راه‌و‌ساختمان آن‌ها گواهی می‌دهد.
««دكتر جونز»،يادآور شده است كه: «تيم او از يك شيوه‌ي لرزه‌نگاري براي پيدا كردن آبراه سود جسته‌اند. اين‌چنين كه از يك قطعه فلز د‌ر روي زمين، امواج شوك بسيار قد‌رتمند‌ي را د‌رون زمين مي‌فرستاد‌ند‌ و سپس با تحليل زمان رسيد‌ن امواج، توانستند‌ نقشه‌ي آبراه را طراحي كنند.‌»
نگار پاكدل-amordadnews.com
Gunner بازدید : 267 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

آرتیمیس نخستین زن دریانورد ایرانی است که در حدود 2480 سال پیش فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشا٬ شاهنشاه هخامنشی دریافت کرد.
وی اولین بانویی می‌باشد که در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی کل نیروی دریایی یک کشور قرار گرفته است.

 

آرتیمیس نخستین زن دریانورد ایرانی است که در حدود 2480 سال پیش فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشا٬ شاهنشاه هخامنشی دریافت کرد. وی اولین بانویی می‌باشد که در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی کل نیروی دریایی یک کشور قرار گرفته است.

Gunner بازدید : 299 شنبه 24 فروردین 1392 نظرات (0)

اسناد پارسه
در اولین کاووشهای پارسه بیش از 30 هزار لوح گِلی در قسمت خزانه شاهی تخت جمشید کشف شد که در اثر آتش سوزی بزرگ پخته شده و توانسته بودنند بیش از 2500 سال دوام آورند...این الواح اسناد و مدارکی را در اختیار باستان شناسان قرار داد که توانستند بسیاری از ناشناخته ها را رمز گشایی کنند...در میان این الواح یک لوح بود که تعهد دولت شاهنشاهی هخامنشی را نسبت به کارگران ساخت پارسه مشخص میکرد...در این لوح آمده است:

اگر کارگری  در هنگام کار در ساخت این بنا آسیب دید.. دولت شاهنشاهی هخامنشی موظف است تا آخر عمر وسایل زندگانی او را بدون هیچ منت و چشم داشتی پرداخت کند!

 

اگر کارگری در هنگام کار در ساخت این بنا آسیب دید.. دولت شاهنشاهی هخامنشی موظف است تا آخر عمر وسایل زندگانی او را بدون هیچ منت و چشم داشتی پرداخت کند!

Gunner بازدید : 390 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)
دروغ ماراتن را پاك كنيم
   
 
گروه تاريخ :
 از «ماراتن» تا «آتن» برای رساندن خبر پیروزی، یک‌نفس، آنچنان دوید که پس از رساندن خبر از خستگی مرد.
آن‌گونه که «هرودوت»، تاریخ‌نگار یونانی نوشته است، پارسیان از یونانیان در نبرد ماراتن در سال 490 پیش از میلاد شکست سختی خوردند. برای رساندن خبر شکست ایرانیان از یونانیان، یک سرباز، پیاده از دشت ماراتن تا آتن را دوید تا پیک این پیروزی باشد اما شادی‌اش چندان نپایید و از خستگی مرد. شاید این سرباز، اگر فراموش نمی‌کرد که می‌شود اسبی اختیار کرد و تا آتن رفت، این اندازه زود نمی‌مرد، البته اگر اسبی برای این سپاه به اصطلاح پیروز مانده باشد.
به هرروی رخدادنگاران باخترزمینی(:غربی) نبرد ماراتن را نخستین نبرد سرنوشت‌ساز تاریخ بشر نامیده‌اند و آن‌را پیروزی «دموکراسی غربی» بر «استبداد شرقی» می‌خوانند.
 
بی‌گمان نبرد ماراتن را باید از روی ساخته و پرداخته‌های هرودوت یونانی جست‌و‌جو کرد اما در این میان، اندکی اندیشه نیز نیاز است.
چنین آمده که در این نبرد، 200 هزار سرباز مسلح ایرانی به‌همراه 600 کشتی جنگی در برابر 11 هزار یونانی صف‌آرایی کرده‌اند.
يوناني‌ها به سارد كه جزوي از امپراتوري پارس است، يورش برده و شهر را به آتش كشيده‌اند. داريوش‌شاه براي گوشمالي يوناني‌ها سپاهي را روانه‌ي يونان كرده كه برپايه‌ي نوشته‌هاي «هرودوت يوناني»، ٢٠٠هزار سرباز به فرماندهي «داتيس» و «آرتافرن»، روانه‌ي يونان مي‌‌شوند.
سپاه ١١ هزار نفري يونان به فرماندهي «كالي‌ماك» در برابر ايرانيان مي‌ايستند.
چنين آمده كه بخشی از گروه اعزامی(1٠ هزار نفر(:‌به‌ایوربام)) زیر فرمان «داتیس» در دشت‌های ماراتن اردو زد. نیروهای آتنی در برابر ایرانی‌ها در حالت حمله بودند اما جنگی رخ نداد. پس از چند روز به نیروهای اعزامی دستور داده شد که سوار کشتی شوند و به آتن بروند. آنگاه که بخشی از نیروهای ایرانی کاسته شد، جنگ درگرفت. در این میان ایرانیان، به فرمان داتیس به‌سوی ساحل، واپس، نشستند.
«هرودوت» در جایی از نوشته‌هایش به خیانت یکی از سربازان یونانی اشاره دارد و چنین می‌نویسد که سربازی یونانی در بلندترین جای جزیره‌ی «آت‌تیک» با بالا بردن سپر خود، ارتش ایران را از خالی‌بودن آتن از سربازان یونانی باخبر می‌کند.
با در کنار هم نهادن همه‌ی اینها، آناني كه مي‌انديشند و كوركورانه چيزي را باور ندارند، خواهند دریافت که صف‌آرایی ایرانیان در «ماراتن»، تنها برای خالی‌کردن آتن از سربازان یونانی انجام شده است و واپس‌نشیی‌(:عقب‌نشینی) بخشي از ارتش ایران از دشت ماراتن به‌سوی ساحل نه تنها نشان شکست پارسیان از یونانی‌ها نیست بلکه خبر از یک مانور حساب‌شده‌ی نظامی دارد.
ارتش ایران برای گشودن دروازه‌های آتن راهی شده بود. هنگامی‌که بخش دوم ارتش ایران که بخش اصلی را نیز تشکیل می‌دادند با فرماندهی «آرتافرن» در حال نزدیک‌شدن به ساحل آتن بودند، ارتش یونان به آتن رسیده بود. ارتش ایران با دیدن یونانی‌ها در آتن، دریافت که دیر رسیده است، از همین رو «آرتافرن» از پیاده کردن نیروهای ایران خودداری کرد. در این نبرد ایرانی‌ها، قرار بود آتن را بدون جنگ و خونریزی بگیرند، یک نقشه‌ي جنگي كاملا برنامه‌ریزی شده كه در آن قرار نبود خوني ريخته شود و البته كه فرماندهان با درايت داريوش آنگاه كه ديدند كه اين نقشه‌اي نيست كه در آغاز برنامه‌ريزي كرده‌اند، با در نظر گرفتن ريسك موجود از ادامه‌ي‌حمله خودداري كردند.
برپایه‌ی نوشته‌ی «هرودوت» در پایان این نبرد ایرانی‌ها، 6400 سرباز و هفت کشتی خود را از دست دادند در حالی‌که از یونانی‌ها تنها 192 نفر کشته شدند که «کالی‌ماک» نیز یکی از کشته‌شدگان بود. «هرودوت» نبرد ماراتن را شکستی بزرگ برای پارسیان، ترسیم می‌کند و پس از او دیگر رویدادنگاران یونانی، شاخ و برگ‌های دیگری بر داستان «هرودوت» می‌افزایند.
نی‌بور(Niebuhr) درباره‌ی این نبرد چنین نگاشته است: «نوشته‌های یونانی‌ها درباره‌ی نبرد ماراتن و جنگ‌های دیگر ایران با یونان به شعر و افسانه‌گویی و داستان‌سرایی از تاریخ‌نویسی شبیه‌تر است. آن‌چه به نظر می‌رسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است. بدین معنا چون «داتیس»، فرمانده سپاه ایران، متوجه شد که میدان عمل و باریک بودن عرض میدان نبرد، مانع کاربرد سواره نظام است، ناچارشد که فرمان عقب‌نشینی صادر کند. «هرودوت» صدور فرمان عقب‌نشینی را به منزله‌ی شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است.»
ناپلئون بناپارت نیز که نبردهای ایران را برپایه‌ی نوشته‌های هرودوت و دیگر یونانیان خوانده، در یادداشت‌هایش آورده که: «درباره‌ی پیروزی‌هایی که یونانی‌ها به‌خود نسبت می‌دهند نباید فراموش کرد که این گفته‌ها همه از یونانی‌ها است و گزافه‌گویی و لاف‌زنی آنها نیز مسلم است.»
اما شاید جالب باشد که نظر علمی‌پژوهشی «هانس‌ولبروک»، رخدادنگار آلمانی را هم بدانید. او در این‌باره می‌نویسد: «ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده‌ي سنگین‌اسلحه ترکیب شده بود که توان مانور آن محدود به تغییر مکان به‌طور بطئی به‌سوی جلو بود. «هرودوت» نوشته است که یونانی‌ها با یورش و پیشروی 4800  قدم در میانه‌ی دشت ماراتن و خردکردن مرکز جبهه‌ی ایرانیان، پیروز شدند. در حالی‌که این‌کار از نظر فیزیکی غیرممکن است.
طبق آیین‌نامه‌های «نظامی مشق صف جمع ارتش آلمان»، سرباز با تجهیزات کامل می‌تواند تنها در دقیقه 1080 تا 1150 گام بدود. جنگ‌افزار آتنی‌ها از سربازان کنونی آلمان سبک‌تر نبوده و دو ایراد کلی هم داشتند. یکی این‌که آنان سربازان حرفه‌ای نبودند بلکه مردمان غیرنظامی بودند و دیگر این‌که سن بیشتر آنها از حدمجاز در ارتش‌های نوین تجاوز نمی‌کرد.»
از دیدگاه «ولبروک»، آشکار است که نبرد ماراتن در خود دشت ماراتن رخ نداده است بلکه در جایی بوده که بلندی‌ها و جنگل، یونانی‌ها را از محاصره‌شدن در امان داشته است.
ولبروک در پایان چنین می‌نویسد: «دشت ماراتن به اندازه‌ای کوچک است که نزدیک به 50 سال پیش هنگامی‌که یک افسر ستاد ارتش آلمان هنگامی‌که از آنجا بازدید کرد با شگفتی نوشت که این دشت برای یک تیپ آلمانی نیز جای کافی برای انجام تمرینات ندارد.»
باوجود همه‌ی آن‌چه آمد، باختری‌ها(:غربی‌ها) آنچنان یاد این نبرد خيالي را گرامی می‌دارند که نام یکی از ورزش‌های دو‌و‌میدانی المپیک را ماراتن نهاده‌اند. باختری‌ها، پس از گذشت دوهزار‌و‌اندي سال آنچنان اين نبرد را بزرگ، نشان مي‌دهند كه جاي شگفتي است.
مرتضا ثاقب‌فر، نويسنده، ترزبان(:مترجم) و پژوهشگر ايراني كه در زمينه‌ي هخامنشيان كارهاي بسياري از او به بازار كتاب آمده درباره‌ي اين بزرگنمايي باختر‌زميني‌ها، گفت: «اين بزرگنمايي‌ها در زمان خودش، كاربرد داشته‌است يعني هرودوت با اين كار تلاش كرده براي ملتش تاريخ بسازد و براي هم‌ميهنانش غرور. اما چرا هنوز باختري‌ها به اين افسانه‌ي ايدئولوژيك، احساس نياز مي‌كنند، جاي بسي شگفتي دارد.»
به باور «ثاقب‌فر» بايد در اين باره بيشتر انديشيد. شايد همه‌ي آنهايي كه به چنين افسانه‌اي خود را آويزان كرده‌اند، از ناسيوناليسم ايراني، در هراسند.
ثاقب‌فر گفت: «از ميان همه‌ي تمدن‌هاي كهني كه در خاورميانه مي‌زيسته‌اند، تنها ايران است كه برجاي مانده‌است. ايران تمدني است كه همه‌ي هجوم‌هاي تاريخي را كنار زده و هنوز پابرجا اسيتاده است، آگاهي ملي ما هنوز زنده است و به گمان من،‌ باخترزميني‌ها از همين مي‌ترسند و جنگ‌هايي چون ماراتن و سالاميس چيزي جز دست‌آويز برايشان، نيست.»


برگرفته از امردادنیوز
 
Gunner بازدید : 264 شنبه 17 فروردین 1392 نظرات (0)

 

دوستداران میراث فرهنگی مرودشت، از آینده تخت جمشید بیمناکند. آنها می گویند در صورت ادامه روند فعلی، ویرانی در انتظار تخت جمشید است. به گفته اسدپور، اگر این روند ادامه داشته باشد در آینده ای نه چندان دور با فروپاشی نمای کنونی رو به رو خواهیم بود زیرا هر لحظه بر ترکهای سنگ یا دیواره ها افزوده می شود.
میزان آسیبهای وارد شده به این بنای تاریخی، زیاد ارزیابی شده است. به گفته رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی مرودشت، در حال حاضر، در دیواره های دروازه ناتمام ترکهای دیده می شود که آجرهای آن قابل مشاهده است و علاوه بر این کاخ صدستون نیز ترکهای زیادی برداشته که به راحتی قابل مشاهده است.
همچنین ترکهای دیواره کاخ موزه به حدی شدید است که وقتی از سمت چپ کاخ وارد موزه شویم این ترکها را مردم عادی نیز به راحتی می توانند مشاهده کنند. در درگاه ورودی کاخ موزه شکافها و ترکهای متعددی در بخش شرقی این بنا قابل مشاهده است که باعث انحنای یک ستون شده است

مسئولان میراث فرهنگی می گویند با مشارکت ایتالیایی ها، تخت جمشید مرمت می شود و هزار سال دیگر باقی خواهد ماند، ولی فعالان میراث فرهنگی از تعطیلی کارگاه های مرمت، گفته اند

امید سلیمی بنی: مسئولان سازمان میراث فرهنگی می گویند مجموعه باستانی تخت جمشید در حال ویرانی نیست و نباید فکر کرد به دلیل ترک هایی که در بناهای تاریخی این مجموعه به وجود آمده، پرسپولیس در حال نابود شدن است.
معاون میراث‌فرهنگی سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری می گوید تخت جمشید تا هزار سال دیگر پابرجاست و نباید نگران آن بود.
این در حالی است که هفته گذشته برخی از منابع خبری وجود ترکهای در بناهای مختلف تخت جمشید تایید کردند و با انتشار عکسهایی از این تخریبها اعلام کردند در صورتی که مرمت اصولی روی این بناها صورت نگیرد، تخت جمشید ویران می شود.
اکنون میراث فرهنگی گفته تیمهای دانشگاهی و تحقیقاتی از ایتالیا و یونان مشغول مرمت تخت جمشید هستند و این بنا، هزار سال دیگر زنده خواهد ماند.
مسعودعلویان صدر معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در این باره می گوید: "یک دهه است با مشارکت کارشناسان و متخصصان ایتالیایی بر روی سنگ‌های این اثر آزمایش و تحقیق می‌کنیم که در نهایت به مواد جدیدی برای حفظ و دوام بیشتر این ابنیه رسیدیم؛ موضوعی مهم که مبین مطالعات و تلاش‌های مستمر در زمینه مرمت و بازسازی داشته‌های تاریخی است."
معاون میراث فرهنگی استان فارس هم می گوید علاوه بر ایتالیایی ها، 5 کارگاه فعال پژوهشی هم مشغول مرمت این اثر تاریخی هستند. عبدالرضا نصیری با انتقاد از تفکراتی که آنها را "احساسی" خواند، از ارزشمند بودن ترکها در سازه های قدیمی سخن گفت: "تفکری احساسی وجود دارد که نمی‌خواهد وجود هیچ ترک و نشانه فرسودگی را در آثار باستانی باور کند، اما یکی از اصول بناهایی که در زمره میراث‌فرهنگی قرار می‌گیرند همین فرسودگی و ترک‌هاست و در واقع وقتی سازه‌ای کهنه باشد ارزشمند می‌شود."
نصیری درباره مشارکت فعال پژوهشگران در مرمت آثار تاریخی اظهار کرد: " 5 کارگاه فعال پژوهشی و مرمت در تخت جمشید مستقر است که به طور پیوسته به حفظ و احیای این اثر می پردازند؛ موضوعی که بسیاری از منتقدان آن را نادیده می‌گیرند. در حال حاضر گروه تحقیقاتی مرمت تلاش می‌کند از ملات و مصالحی استفاده کند که مسوولان حفاظت از آثار باستانی یونان و ایتالیا از آن‌ها بهره می‌گیرند."
 

کارگاه های مرمت، دایر است یا تعطیل؟
پرسش مهم این است: چرا اطلاعات شفاف درباره کارگاه هایی که گفته می شود ایتالیایی ها هم درآن مشارکت دارند، منتشر نمی شود؟ چندی پیش، مدیر سابق پایگاه تخت جمشید در گفتگو با رسانه ها از تعطیلی این کارگاه ها خبر داده بود، موضوعی که امروز توسط مسئولان میراث فرهنگی، خلاف آن، گفته شد. با این حال، مازیار کاظمی، کارشناس میراث فرهنگی و مدیر سابق این پایگاه باستانی گفته بود: " از سال 1387 که استقلال مالی پایگاه پارسه پاسارگاد از بین رفت و بودجه این پایگاه بنای عظیم، به اداره کل میراث استان فارس واریز شد، ولی آیا بودجه لازم درخصوص پایش، حفاظت و مرمت و استخدام و آموزش نیروی متخصص از سوی استان در اختیار این مرکز قرار گرفته است؟"
بررسی سوابق این پایگاه نشان می دهد پارسه پاسارگاد از سال 1380 کار بررسی و مطالعات درخصوص پایش و آسیب‌شناسی مجموعه پرسپولیس را انجام داده است و اولویت‌های مرمتی را نیز مشخص کرده است، ولی با وجود این اقدامات ترک ها، همچنان آتش به جان سنگهای تخت جمشید انداخته اند.
کاظمی درباره تعطیلی این کارگاه ها می‌گوید: «حال حاضر کارگاه‌های مرمتی در تخت جمشید به صورت نیمه تعطیل درآمده است و همین امر باعث می‌شود که مشکلات جدی برای این بنای تاریخی به وجود آید
به گفته او، به دلیل نبود اعتبارات، در مهم‌ترین پایگاه مرمتی ایران، کارگاه فعال وجود ندارد. برخی از کارشناسان میراث به نحوه آخرین مرمت‌های تخت جمشید، نقدهای جدی وارد کرده اند. در مقابل مسئولان میراث فرهنگی از استحکام تخت جمشید در هزارسال آینده سخن می گویند، ولی معلوم نیست با کارگاه های تعطیل، چطور این بنا تا هزار سال دیگر دوام می آورد؟

بن مایه: خبرآنلاین
Gunner بازدید : 409 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

/*]]>*/ -->

خبر درگذشت کوروش بزگ به مصر می رسد؛فرعون آن زمان مصر آمازیس نام داشت-آمازیس فرزندش(پسامتیک)را برای گسترش مرزهای شرقی همراه با سپاهیان بیشمار به فلسطین و سوریه روانه می کند.شاهنشاه(کمبوجیه)برای رویایویی با گستاخی مصریان به شام لشکرکشی می کند،و مصریان را مجبور به برگشت به فلسطین می کند.

پسامتیک در فلسطین آگاه می شود که پدرش آمازیس درگذشته است!بنابراین تصمیم به عقب نشینی به پایتختش ممفیس می کند.ولی این بار کمبوجیه تصمیم می گیرد جواب گستاخی مصریان را بدهد؛از این روی وی نیز به طرف ممفیس لشگرکشی می کند.

پسامتیک در دهانه شرقی دلتای نیل تلاش می کند تا راه سپاهیان ایران را ببندد؛ولی برای دوین بار بر لشگریان ایران چیره نمی شود!

پسامتیک  تنها یک راه دارد؛آن هم فرار به پایتخت است.

مصریان در ممفیس سخت تلاش می کنند تا بر کمبوجیه چیره شوند؛اما دیری نمیپاید که شاهنشاه ایران را در پایتخت خود می بینند...

مصر یکی از ایالت های ایران می شود

بخش بسیار از آفریقا تابع هخامنشیان می شود؛ولی برخی از کاهنان معبد آمون کمبوجیه را به عنوان حاکم نمی پذیرند-از این روی کمبوجیه سپاه پنجاه هزارنفری برای سرکوب كاهن معبد آمون به بخشی از مصر روانه می کند...

اما انگار این سپاه در بیابان های افریقا آب شده است،و به زمین رفته است!

این سپاه گمشده در نزد مصریان تبدیل به افسانه می شود.مصریان در مورد این سپاه افسانه ها می سازند

تا اینکه چندی پیش چند ایتالیایی ادعای هردوت را نسبت به سرنوشت سپاه افسانه ای هخامنشی ثابت می کند...!

گزارش تصویری(جدید)  گزارش صوتی(جدید)


 

Gunner بازدید : 282 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

منشور کوروش هخامنشی

منم کوروش شاه جهان شاه توانمند شاه بابل شاه سومر و آکد شاه چهار گوشه جهان پسر کمبوجیه

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم .مردوک خدای بزرگ دل های پاک بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی د اشتم .

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهرو این سرزمین وارد آید وضع داخلی بابل و جایگاهای مقدسش قلب مرا تکان داد ...من برای صلح کوشیدم.

من برده داری را بر انداختم به بدبختی آنان پایان بخشیدم .فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشندو آنان را نیازارند .فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم .فرمان دادم تمام نیاشگاه هایی که بسته شده بودند بگشایند . همه خدایان این نیایشگاه ها را به جا های خود بازگرداندم .

همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران را آباد کردم همه مردم را به همبستگی فرا خواندم....

من برای همه مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.

کوروش دوم فرزند کمبوجیه یکم شاهنشاه بزرگ پارس نزدیک به 600 پیش از میلاد چشم به جهان گشود پدران او برای چندین نسل فرمانروایان سرزمین ایلامی بود (انشان )بودند.همسر کوروش بزرگ کسندانه دختر فرنسپ و بانویی از طایفه ی هخامنشی بود او در زمان زندگانی کوروش در گذشت او چهار فرزند به نامهای کمبوجیه .بردیا.آتوسا .ارتیستون داشت.کوروش از مردان بزرگ تاریخ است که همه تاریخ نویسان از او به احترام و ستایش یاد کرده اند او پادشاهی با فتوت عزم اراده با گذشت بود اخیلوس(آشیل) ادیب و شاعر یونانی در تراژدی خود به نام پارسها می گوید:کوروش یک تن فانی سعادتمند بود به تبعه ی خود آرامش بخشید خدایان او را دوست می داشتند چون دارای عقلی سرشار بود...

منشور حقوق بشر کوروش به عنوان نخستین منشور حقوق بشر در سال 1971 میلادی در سازمان ملل متحد به 6زبان رسمی سازمان منتشر شد و اکنون یک کپی از آن در تالار ورودی ساختمان اصلی سازمان ملل نگهداری می شود.

Gunner بازدید : 286 سه شنبه 15 اسفند 1391 نظرات (0)

/*]]>*/ -->

قدیمی ترین فرش جهان-فرش پازیریک-یک اثر کاملا ایرانی هخامنشی

سال 1947 در دره آلتای مغولستان نزدیک نواحی جنوبی سیبری فرشی توسط « پرفسور رودرنکو» باستان شناس روسی از گورهای یخ زده پادشاهان سکایی پیدا شد،که پس از مدتی نتایج آزمایش با کربن رادیواکتیو بر روی این اشیا نشان داد که این فرش ها به قرنهای پنجم و چهارم پیش از میلاد تعلق دارند.این آزمایش گواه بر این است که این فرش قدیمی ترین فرش جهان است.

این فرش به ابعاد تقریبا دو متر مربع(210×183سانتی متر)و در هر سانتیمتر مربع 36 گره دارد و رنگ های به کار رفته در این فرش، سبز، آجری، قرمز تیره، آبی و قهوه ای هستند.(البیته باید به این نکته اشاره کنم که گذر زمان باعث دگرگونی در رنگ قالی شده است و تنها دلیلی که باعث سالم ماندن نسبی قالی بوده است یخبندان شدید منطقه دره آلتای است).

شواهدی بیشمار گویای ایرانی بودن این قالی است،که اگر من به صورت گسترده به شرح هریک از موارد بپردازم نوشتار به درازا خواهد کشید.

1-اسب ها و گوزن زرد خالدار ايراني و آهوان که همگی مربوط به نژاد ویژه ایرانی است.(البته این نوع گوزن همواره در اشیاء تاریخی دیده شده است ولی

2-سبک کار(گره زدن...)مربوط به شیوه قالی بافی ایرانیان است.

3-بهره گیری از رنگ های متفاوت،تقارن...نشان دهتده این است که این قالی در یک کارگاه مجهز و داشتن یک الگوی دقیق بافته شده است(آیا عشایر مغولستان و یا هر گروه دیگر می توانند دارای چنین کارگاهی باشند؟)

4-صف قرار گرفتن موجودات خود نمايانگر شيوه هاي هخامنشي و آشوري است.

5- در قسمت مرکزی این فرش یک ردیف ستاره های چهارپر نقش شده است که روی اشیای پیدا شده در لرستان نیز دیده می شود.

6-شباهت بیشمار این قالی به قالیچه سنگی تخت جمشید(البته باید گفت که قالیچه سنگی تخت جمشید نیز از نینوا اهام پذیرفته است)

پیشینه این قالی تقریبا مربوط به2500سال پیش می باشد؛ولی آیا این قالی در آن زمان اختراع شده است؟

پاسخ روشن است(خیر)چون این قالی در نوع خود به تکامل و تعالی رسیده است و پیشبنی می شود در زمان خود،حداقل500سال از ساخت اولین قالی گذشته است.

فرش پازیریک هم اکنون در موزة ارمیتاژ روسیه نگهداری می شود..


عکس قالی

 

 

 

تعداد صفحات : 5

درباره ما
سایت فرهنگی تاریخی ایران آناهیتا نوشتاری در باره ایران باستان،تاریخ ایران،مشاهیر ایران(کورش داریوش...)،داستان های تاریخی،دانلود کتاب و فیلم های مرتبط،آیین ایرانی و مسائل مختلف فرهنگی...در این تارنما دیده می شود. به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد الو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیشنهادها
    آمار سایت
  • کل مطالب : 347
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 50
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 211
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 476
  • بازدید ماه : 1,352
  • بازدید سال : 10,507
  • بازدید کلی : 481,139
  • کدهای اختصاصی