زرتشت:
کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند .
تندیس زرتشت در برابر ساختمان دادگاههای استیناف نیویورک در میدان مدیسون، به عنوان نماد "قانون" که ایرانیان پایه گذار آن بوده اند، از سال 1950 (1328) به نمایش گذاشته است.
باستان شناس استرالیایی ویلیام کالیکان (84-1928)، که مدتی هم در ایران به کاوشهای تاریخی پرداخته بوده است، می نویسد: "قانونهای ماد و پارس در سراسر جهان باستان به دادگستری بی خشونت و به فسادناپذیری شهرت داشت.
"این پارسیان بودند که اصول قانونمداری و قانون ضرورت وجود "مدرک و گواه" و پیروی از "رویه" را در محاکمه متهمان، به جهان عرضه کردند.
مفاهیم "حکمیت و داوری" برای حل اختلافات، آزادسازی زندانی با قید کفالت یا ضمانت، وکیل مدافع برای متهم، وکالتنامه و اعتبار آن، وصییتنامه و ضرورت اجرای آن، همه سرچشمه ایرانی دارند که بعدها توسط یونانیان و رومیان برداشت شدند.
در بزرگداشت اشو زرتشت (پیامبر ایرانیان) که پایه گذار قانونمداری و قانون های اجتماعی در جهان بوده است، تندیس این مرد بی همتا در میدان مدیسون نیویورک برابر ساختمان دادگستری دیده می شوند
اوستا، نام کلي مجموعه کهن ترين نوشتار و سروده هاي ايرانيان است که در واقع دانشنامه ايرانيان بوده است. در روزگار باستان 21 نسک «کتاب» داشته و در شکل کنوني خود شامل پنج بخش است. بخش هاي اوستا به اين گونه هستند؛ يسنا که سخنان آشو زرتشت موسوم به گاهان در آن گنجانده شده، يشت ها، سروده هاي نيايشي، ونديداد، ويسپرد و خرده اوستا. واژه اوستا که در خود کتاب نيامده به معني دانش و شناخت است و با واژه «ودا»، نام کهن ترين کتاب ديني هندوان هم ريشه است. روي هم رفته اوستا را مي توان به معني «آگاهي نامه» يا «دانشنامه» دانست که آن را مرجع نامه نيز مي نامند. از نظر تاريخي بخش هاي اوستا در دوران هاي گوناگون توسط اشخاص متعدد تاليف شده است اما از آن ميان فقط بخشي از سرودها از آن خود زرتشت است. مندرجات اوستا عبارت است از نيايش اهورامزدا و امشاسپندان و ديگر ايزدان و مظاهر طبيعت و تکاليف انسان در جهان، بهشت و دوزخ و داستان هاي ملي. گويند پس از آنکه اسکندر گجسته کاخ سلطنتي ايران را آتش زد اوستا را نيز بسوخت. بلاش اشکاني فرمان داد اوستاي پراکنده را از شهرهاي ايران گردآوري کنند. اردشير بابکان تنسر را مامور مرتب ساختن آن کرد. پسرش شاپور اول کار پدر را دنبال کرد و در نهايت آن را به همان شيوه کهن به 21 نسک بخش کردند و نام ها و شرح اين نسک ها در کتاب پهلوي دينکرد و ديگر کتاب ها آمده است. نسک هاي بيست و يک گانه اوستا به سه بهر بخش مي شده است. نسک هاي گاسانيک در دانش و کار مينوي، نسک هاي داتيک در دانش و کار جهاني، نسک هاي هاتک مانسريک در آگاهي از کردارهاي ميان جهان مينوي و جهان خاکي.
اوستاي کهن که امروز در دسترس است از نظر زماني به سه بخش متفاوت تقسيم مي شود. بخش يکم شامل اوستاي کهن که مضامين آن از نظر زماني متعلق به روزگار پيش از زرتشت (پيش از حدود دو هزار و هشتصد سال پيش) است. اما نگارش آن متعلق به عصرهاي پس از زرتشت است و هنگام اين نگارش و بازنويسي ديگرباره تا اندازه يي مضامين و باورهاي جديدتر را به متن هاي کهن اضافه کرده اند. بخش دوم اوستا از نظر زماني شامل «گات ها» است که سروده هاي مينوي شخص زرتشت، پيام آور بزرگ ايراني به شمار مي رود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستاي کهن سروده شده است اما از منظر زبان و نگارش کهن ترين بخش اوستاي موجود است. بخش سوم اوستا از نظر زماني شامل يسنا، يشت هاي جديد، ويسپرد، ونديداد و خرده اوستا است که همگي جزء اوستاي نو به حساب مي آيند. اما بسياري از مضامين همين بخش هاي جديد نيز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهاي کهن است اما اين آميختگي به حدي است که تفکيک را امکان پذير نمي سازد. به عنوان نمونه مي توان از داستان جمشيد در ونديداد نام برد که يکي از کهن ترين داستان ها و باورها و نوشتارهاي ايرانيان است اما شکل نگارشي کهن آن کاملاً دگرگون شده و تغيير اساسي يافته است. در سال هاي معاصر براي نخستين بار پژوهش هاي گسترده يي درباره زبان اوستايي آغاز شد. ويليام جونز خاورشناس انگليسي سال ها در هند به مطالعه پرداخت و سرانجام در سال 1786 اعلام کرد زبان هاي مورد پژوهش او داراي خاستگاهي واحد هستند. زبان هاي ايراني به دوره هاي گوناگوني بخش مي شود که هر کدام به زيرمجموعه هاي گسترده يي تقسيم مي شود که محدوده جغرافيايي گسترده يي را دربرمي گرفته است. مانند دوره باستان زبان هاي ايراني، دوره ميانه زبان هاي ايراني و دوره نو زبان هاي ايراني.
bonyad-jamshid.blogfa.com/
خدای زرتشت بخشایشگر و پر جوشش است پس از کسی که میبخشد،نباید ترسید،تنها چیزی که باید از آن ترسید همان «ترس» است.
"زرتشت"